و برق له لامع كثير البرق ،
منظور از كلمه لامع مرحلهاى از خلسه است كه سالك با رياضت و تقويت اراده به آن مىرسد و در اين مرحله براى او انوار الهى و يا لذّتى پيدا مىشود كه در سرعت و ظهور و خفا همانند برق جهنده است و در اصطلاح عارفان آن را « وقت » مىگويند و اين مرحله پيوسته در ميان دو وجد و سرور ، قرار دارد كه يكى قبل از آن و ديگرى پس از آن براى عارف پيدا مىشود ، زيرا ، هنگامى كه لذّت انوار لامعه را چشيد و پس از آن جدا شد ،
در فراق آنچه از دست داده ، ناله و آوازى براى او پيدا مىشود .
اين لوامع در آغاز كار براى انسان اندك اندك پيدا مىشود ، امّا ، موقعى كه با توجه و دقت به رياضت پرداخت ، زياد مىگردد ، و از اين رو ، امام ( ع ) با كلمه لامع اشاره به خود آن نور فرموده و با كثرت برق و افزونى درخشندگى آن اشاره به كثرتى فرموده است كه با كامل شدن رياضت حاصل مىشود .
احتمال ديگر در معناى عبارت : لامع كثير البرق آن است كه « لامع » استعاره از عقل فعال و درخشندگى آن به معناى ظاهر شدنش براى عقل انسان و كثرت برق آن اشاره است به بسيارى ريزش و فيضان آن انوار كه در هنگام توجه دقيق به رياضت مانند برق براى او ظاهر مىشود .
[ 2 ] البطنة تذهب الفطنه و تورث القسوه و الغلظه .
[ 103 ]