بها تجلّى صانعها للعقول ،
امور مادى عالم هستى و وسايل و اسباب اين جهان براى خردمندان و صاحبان عقول روشنترين گواه بر صانع حكيم و آفريننده آن مىباشد ، توضيح آن كه از اين عبارت چنان استفاده مىشود كه جهان هستى همان طور كه شاهد بر وجود حق تعالى است دليل برخى از صفات وى نيز مىباشد ، زيرا اصل وجود آنها به دليل ضرورت عقلى لازمه وجود صانع و گواه بر هستى كامل ذات اوست ، و درستى و استوارى نظام آن ، نشان علم و حكمت وى مىباشد و اين كه هر كدام از موجودات را كمالى مخصوص به خود و امتياز ويژهاى بر ديگران داده است دليل بر اراده خداوند و عنايتش بر تمام مخلوقاتش مىباشد ، و اين تجلّى آن چنان روشن است كه هر گونه شكّ و شبههاى را از بين مىبرد امّا مراتب آن با توجه به صفا و ناخالصى نفوس و عقول افراد بشر متفاوت
[ 6 ] تعبير شارح درباره اين سه واژه مفعول دوم است ولى با توجه به تقديرى كه ذكر كرده ، مفعول كلمه مقدر : ( اطلاق ) و مضاف اليه آن ، مىباشند . ( مترجم )
[ 284 ]
است بعضى خداى را بعد از توجه به جهان ماده و در وراى عالم آفرينش مىيابند و عدهاى وى را با همه هستى مىبينند و گروهى او را آن چنان مشاهده مىكنند كه به جز ذات اقدس و هستى كامل او ، تمام هستيها معدوم صرف مىباشند و اينها كسانى هستند كه درود و رحمت بىپايان حق تعالى بر آنان است و هدايت يافتگان واقعى مىباشند .