و كانّها قد أشرفت بزلازلها ،
گويا هم اكنون زمين لرزههاى قيامت بر شما وارد شده است ، و در جمله بعد رستاخيز و هجوم هول و هراسهاى طاقت فرسايش را به شترى تشبيه فرموده است كه سينه خود را پهن كرده و بر روى آنها خوابيده است ، و چون هول و هراس قيامت گوناگون و متعدد است لذا مشبّه به را به صورت جمع كلاكل : سينهها ، ذكر كرده است ، و چون از جمله و اناخت تا وصار . . . سمينها غثّا ، همگى عطف بر جمله بالا مىباشد ، داخل در تشبيه خواهند بود ، گويا دنيا ساكنان خود را فانى ساخته و شما از تحت حفاظت آن بيرون شدهايد ، بالاخره دنياى حاضر موجود به دليل زودگذر بودنش چنان فرض شده است كه گويا پايان يافته و با اهلش قطع رابطه كرده و آنان را به فنا ،
سپرده است ، و نيز آنان را به مادرى تشبيه كرده است كه فرزند خود را نگهدارى مىكند تا هنگامى كه از تحت حضانت او بيرون آيد ، در معناى دو ، واژه سمين و غثّ ، دو احتمال وجود دارد كه يكى همان معناى حقيقى و لغوى آن كه عبارت از فربهى و لاغرى است كه بالاخره در دنيا هر چاقى سرانجام لاغر مىشود ، احتمال دوم آن است كه كنايه از لذتهاى فراوان و خوشيهاى دنياست كه با مرگ دگرگون
[ 4 ] دابة الارض : از علامتهاى قيامت و يا نخستين علامت است كه كوه صفا منشقّ شود و از آن برآيد ،
به مكه و مردم به سوى منا روان باشند و كسى برآيد كه با وى عصاى موسى و خاتم سليمان باشد و آن امير المؤمنين ( ع ) است و مؤمنان را به عصا زند و بر روى آنها بنويسد : مذا مؤمن و در روى كافران مهر كند و بنويسد كه هذا كافر . فرهنگ سعيد نفيسى حرف دال . ( مترجم )
[ 360 ]
شده و از بين مىرود .