اسمائهم فى السماء معروفه ،
اين جمله اشاره به مقام و مرتبه والاى آنها در پيشگاه حق تعالى ، و قرار داشتن اسامى و صفات آنان در ديوان صديقان مىباشد ، اما در روى زمين و ميان اهل دنيا كه خيال مىكنند كمال و سعادتى جز در اين جهان ماده وجود ندارد ، ناشناخته ماندهاند ، معمولا از چهره اهل صلاح و مؤمنان صديق دورى از دنيا و امور مادى ، ظاهر است ، از اين رو با اهل دنيا آميزش ندارند و اين امر ، باعث مىشود كه گمنام به سر برده و شناخته نشوند ، و در جمله بعد هشدار داده است كه بر اثر بدانديشى و نداشتن وحدت كلمه در آينده با وضع و حالات بدى روبرو خواهند شد و دنيا را به فساد و تباهى خواهند كشيد و آن عبارت از مسئوليت دادن به بىتجربهها و افراد پست مىباشد كه در نتيجه هر چه دنيا به آنان رو آورد مايه عقب ماندگى شده و به هر سبب و وسيلهاى متوسل مىشوند از آنان قطع و كنده شود ،
واژه وصل در اين سخن امام ( ع ) : جمع وصله است و منظور از آن نظامهاى اجتماعى است كه به واسطه وجود رسول اكرم و مديريّت آن حضرت در امور زندگى و معاد ، مايه سعادت دنيا و آخرت آنان بود .
از جمله امورى كه در ايجاد روابط حسنه اهميت دارد و سبب صلاح عالم و اهل آن مىباشد ، آن است كه اشخاص با شرافت و بزرگوار ، كارهاى اجتماعى را به دست گيرند ، چنان كه در عهدنامه مالك اشتر نيز به اين معنا
[ 321 ]
اشاره كرده و فرموده است : از ميان جامعه اسلامى كسانى را در رأس كارهاى اجتماعى بگذار كه اهل تجربه و با حيا و از خانوادههاى درستكار و پيشقدم در اسلام بوده باشند به دليل آن كه اينها داراى كريمترين اخلاق و با ارزشترين آبرو هستند ، به طمع مال و منال كار نمىكنند و عاقبت انديشترين افراد مىباشند و بر خلاف آنچه گفته شده مهمترين امرى كه باعث فساد و تباهى جامعه مىشود آن است كه كارها به دست كودك صفتان پست و بىتجربه افتد ، زيرا همه امور بر عكس خواهد شد و نظام به هم پيوسته اجتماعى از هم گسيخته و جهان را ظلم و فساد فرا خواهد گرفت و بعد به موقيتهايى اشاره مىفرمايد كه براى مردم دنيا در نتيجه خلافكاريهاى مذكور پيش خواهد آمد .
1 در آن هنگام شمشير زدن و تحمل ضربات آن براى مؤمن از به دست آوردن يك درهم از راه حلال آسانتر خواهد بود ، زيرا اختلافها و سپردن كارها به نااهلان نظم جامعه را بر هم مىزند ، حلال و حرام به هم آميخته مىشود و بلكه راههاى درآمد حرام بيشتر از حلال مىشود .
2 در آن موقع ، اجر و پاداش مستمندى كه طرف بخشش واقع مىشود ،
از اجر و ثواب بخشنده بيشتر است ، به دو دليل :
الف بسيارى از عطا كنندگان ، آنچه كه به مستحقان مىبخشند ، يا از راه حرام به دست آوردهاند و يا اين كه به قصد ريا و خودنمايى و هواى نفس و به خاطر بهرهكشى و اغراض دنيوى و يا ترس از شترى كه از ناحيه شخص مستمند ، يا زيردست احتمال مىدهند ، انجام مىدهند و به اين دليل اجر و پاداشى ندارند ، اما شخص فقير و مستحق به نيت و قصد او كار ندارد و شرعا موظف نيست كه از منشأ درآمد وى تحقيق به عمل آورد و همين كه به منظور رفع نياز و امرار معاش خود مىگيرد مأجور و مثاب مىباشد .
[ 322 ]
ب دليل ديگر اين كه بيشتر ثروتمندان پول و مال خود را در كارهاى نامشروع صرف مىكنند و موقعى كه به دست اشخاص مستحق مىرسد ، توفيق جبرى براى پولدارها پيدا مىشود به دليل آن كه از خرج كردن آن در راههاى نامشروع مىمانند ، اما فقير در حقيقت بر آنان منت دارد زيرا باعث ترك اين مقدار گناه آنها شده پس اجر و پاداش گيرنده ، از دهنده بيشتر است .
3 موقعيت ديگرى كه براى جامعه پديد مىآيد آن است كه در آن روز مردم با استفاده از غير مسكرات مست و از خود بىخود مىباشند و منظور آن است كه نعمت و رفاه و لذتهاى مادّى سبب بىتوجهى آنان به مصالح امور گشته است . واژه مستى مجاز و استعاره از بىخبرى ذكر شده و قرينه آن هم ،
عبارت من غير شراب مىباشد زيرا مستى حقيقى از خر و مسكرات معمولى حاصل مىشود نه از غير آن .
4 در آن زمان ، بدون آن كه ضرورتى براى قسم خوردن پيش آيد ،
هر لحظه سوگند ياد مىكنند ، بلكه آن چنان به عظمت الهى بىاعتنا مىشوند كه براى پستترين امور دنيا به خدا سوگند مىخورند .
5 بر اثر خلافكاريها ، دورغگويى ، خوى و ملكه مردم آن زمان شده و بدون هيچ گونه ضرورت و لزومى از خلافت واقع گويى باكى ندارند .
6 در آن هنگام ، گرفتاريها ، شما را به شدت تحت فشار قرار خواهد داد ،
همچنان كه جهاز شتر ، شانه و گردن وى را سخت مىكوبد .
كلمه غصّ در عبارت متن كنايه از سختى دردى است كه بر دلهاى مردم وارد خواهد شد .