و رزقها و وفقها ،
روزى مطابق ميل و درخور نيرو و به اندازه كفايتش . اين عبارت به اين طريق نيز روايت شده است مكفول برزقها مرزوقة لوفقها ، اين همه عنايات را امام ( ع ) نسبت به ذات بارى تعالى داده است : لا يغفلها المنّان . . .
و با توجه به لطفى كه خداوند درباره آفريدههاى خود دارد ، روزى آنها را مىدهد و از آنان غفلت نمىفرمايد . و لا يحرمها الدّيّان اين سخن حضرت بيانگر اين حقيقت است كه چون خداوند ديّان و بسيار جزا دهنده است آفريدههاى خود را از پاداش محروم نمىسازد ، همين كه اين حيوان قدم به عالم وجود گذارده و تحت فرمان تكوينى خدا قرار گرفته با توجه به الطاف بىپايان او ،
گويا پيروى از اوامر تشريعى وى كرده و عبادتى را انجام داده و به اين دليل مشمول معناى نام ديّان او شده و مستوجب پاداش اعمال نيك و عبادات مىباشد ، پاداشى كه عبارت از ماده بقاء و ادامه هستى آن است و اگر چه روى صخرهاى صاف و خشك و در دل سنگى سخت باشد خداوند درهاى روزى وى را بر رويش مىگشايد . سپس امام ( ع ) شگفتيهاى چندى كه در اعضاى مورچه قرار دارد و انسان را به تفكر وادار مىكند بيان فرموده است :
[ 12 ] مطالبى كه از صفحه 201 تا به اين جا درباره مورچه ذكر شد همه را شارح از كتاب حيوان جاحظ نقل كرده است . ( مترجم )
[ 246 ]
1 از آن جمله مواضع خوردن و مجارى تغذيه وى مىباشد : دهان و حلق و بقيه آنها .
2 قسمتهاى بالاى تنه آن ، از سر گرفته تا كمر و ميانه آن و قسمتهاى پايين بدنش .
3 قسمتهاى داخلى وى از قبيل دندههاى قوسى شكل يا چيزى كه همان فايده را دارد بطور مجاز اين نام را به آن دادهاند كه اطراف شكم را فرا گرفته است .
4 اعضايى كه در جزء مهمّ بدن يعنى سر قرار دارد ، از قبيل چشم و گوش وى كه مجراى دو نيروى بينايى و شنوايى وى مىباشند .
تمام اينها كه ذكر شد با نهايت كوچكى و ظرافتى كه دارند آدمى را به شگفتى و دقت وادار مىكند كه بيانديشد و به حكمت و تدبير سازنده آن پى ببرد ، مادّه قضا كه در اين جا به كار رفته به معناى انجام دادن است يعنى اگر در اين امور كه گذشت تفكر و انديشه كنى تعجب خواهى كرد ، احتمال ديگرى هم داده شده كه به معناى مرگ باشد يعنى از شدت تعجب خواهى مرد و بنابر احتمال اخير ، نصب كلمه عجبا به دليل مفعول له بودن است ، و پس از بيان اين شگفتيها كه آدمى را به تعجب و تفكر وامىداشت صانع حكيم و مدبّر آنها را به عظمت و تعالىّ ياد كرده و علّت آن را هم بعضى از آثار صنع حضرتش در خلقت اين موجود ريز عجيب قرار داده است كه عبارت از آن است كه چگونه جثّه كوچك آن را روى دست و پايى به ظاهر ضعيف و پايههايى ظريف قرار داده و در آن استخوانها و رگ و پى ، مرتب و منظم استوار ساخته است بدون اين كه در آفرينش اين اعجوبه خلقت شريكى داشته يا ديگرى وى را كمك كرده باشد و اين خود از يك سو ، تدبير و حكمتى را كه در اين اندام ريز نهفته است نشان مىدهد و از سوى ديگر حكايت از عظمت خالق و آفريننده آن دارد .