ويژگيهاى حقوق متقابل والى و رعيت : فجعلها نظاما . . . عند العباد ،
امام در اين قسمت از سخنان خود امورى را كه لازمه حقوق متقابل والى بر رعيت و عكس آن است بيان فرموده :
1 در صورتى كه هر يك از دو طرف وظيفه خود را انجام دهند ، اين حقوق باعث الفت و مهربانيشان مىشود ، و ما بارها در گذشته يادآور شدهايم كه بزرگترين هدف صاحب شريعت ايجاد الفت و مهربانى است ، و هدف از اجتماع مردم براى نماز كه شبانه روز پنج مرتبه در مساجد و هفتهاى يكبار در روز جمعه و سالى دوبار در دو عيد فطر و قربان بر پا مىشود نيز به وجود آوردن پيوند الفت و مهربانى در ميان افراد است ، و از طرفى عمل كردن به حق و عدالت و گرد آمدن براى پيروى از رهبر و زمامدار عادل ، خود از علل و موجبات انس و الفت و دوستى و محبت در راه خداست ، و اين باعث مىشود كه مردم همانند يك تن شوند كه به مصالح خودآگاه و به آن عمل مىكند و مفاسد خويش را مىشناسد و از آن دورى مىجويد .
2 دومين فايده و ويژگى حقوق متقابل زمامدار و رعيت آن است كه خداوند آن را مايه عزت و سر بلندى دين و مسلمانان قرار داده است ، و روشن است كه هر گاه اجتماع ، سبب الفت و محبت شود ، باعث بزرگى و قوّت و مغلوبيت دشمنان و اعزاز و احترام دين نيز خواهد بود ، و در اين مورد امام ( ع ) تاكيد فراوان دارد كه خير و صلاح رعيت وابسته به خير و صلاح فرمانرواست ،
و اين امرى است كه كليه عقول آن را مىپذيرند و تمام انديشههاى حقيقت جو با
[ 82 ]
آن موافقند ، چنان كه گويند : « هر گاه فرمانده استقامت و استوارى داشته باشد ،
رعيت هم در رستگارى و هدايت خواهند بود [ 3 ] » و شاعرى چنين گويد :
« تا وقتى جامعه اهل صلاح و سداد باشند ، امور را به فرمانروايان صالح و نيكوكار واگذار خواهند كرد .
ولى اگر از حق رو گردان شوند رهبرى آنان به دست اشخاص بد ، و ناشايست خواهد افتاد [ 4 ] . » و نيز بيان فرموده است كه صلاح حال فرمانروايان هم وابسته به صلاح حال مردم و پيروى آنها از زمامدارشان است و بر عكس تباهى روزگار آنان نيز بستگى به مخالفتشان با رأى والى دارد ، پس موقعى كه هر دو طرف حقوق متقابل خود را درست ادا كنند ، حق ميان ايشان عزّت پيدا خواهد كرد ، مخالفى براى آن وجود نخواهد داشت .
3 فايده سوم حقوق متقابل والى و فرمانروا بر پايى راه و روشهاى دين به وسيله پا فشارى در قوانين دين و عمل به آنهاست .
4 فايده چهارم : آنجا كه شايسته عدل و مقام دادگسترى است آن چنان به عدالت گرايد كه از جور و ستمگرى نشانى در آن نباشد .
5 آداب و سنن بدون كمترين انحرافى در جهت و مسير خود به جريان خواهد افتاد .
6 درباره فايده ششم امام مىفرمايد : زمان ، زمان صلاح مىشود ، شارح در مقام شرح مىگويد : نسبت دادن صلاح به زمان ، از باب مجاز است زيرا صلاح در حقيقت به مردم زمان و نظم و هماهنگى كارهاى دنيوى و اخروى آنان بر مىگردد ،
[ 3 ] تهدى الرعية ما استقام الرئيس ، ظاهرا ضرب المثلى است .
[ 4 ]
تهدى الامور باهل الراى ما صلحت
فان تولّت فبالاشرار تنقاد
[ 83 ]
و چون زمان ظرف وقوع تمام اينهاست و زمان از عواملى است كه صلاح و فساد را مهيّا مىكند آن را گاهى به صلاح و زمانى به فساد متّصف مىكند .
7 آخرين فايده : اميدوارى براى بقاى آن حكومت زياد شده و بر عكس ، طمع دشمنان و اميد آنان به نابودى و فساد حكومت ، به يأس و نوميدى مبدّل مىشود .