يولّى عليه و يؤخذ على يديه . . . ليسوا ،
اين جملهها كنايه از اين است كه مردم نادان و سفيه هستند و شايستگى آن را ندارند كه امرى به ايشان واگذار شود و مسؤوليتى به عهده بگيرند بلكه به دليل كودنى و كم خردىشان بايد تحت قيموميّت ديگرى واقع شوند و جلو تصرفاتشان گرفته شود و اين كه مىفرمايد :
اين مردم از مهاجران و انصار نيستند در مورد مذمت آنان است زيرا انتساب به مهاجران و انصار خودش علت كمال است پس نبودن آن دليل نقص خواهد بود ،
و نيز اين كه ايشان از جمله الذين تبوّؤوا الدار نيستند ، و آنها انصار و اهل مدينه بودند كه دو سال پيش از هجرت پيغمبر اكرم اسلام آورده بودند و مسجدهايى در مدينه ساختند و خدا در كتاب با عزّت خود قرآن آنان را ستوده و چنين مىفرمايد :
و هم جماعت انصار ، كه پيش از هجرت مهاجران ، مدينه را خانه ايمان كردند ، و مهاجران را كه به سوى آنها آمدند دوست مىدارند . . . تا جمله « فاولئك هم المفلحون [ 1 ] » ، در نسخه سيّد رضى متن خطبه تبوّؤوا الدار ، است ولى در بقيه نسخ و الايمان هم دارد ، و اين كه حضرت با اقتباس از قرآن ايمان را مسكن و اقامتگاه مؤمنان نخستين مدينه دانست به عنوان استعاره ذكر شده زيرا ايمان را به منزل تشبيه كرده است به دليل آن كه بر ايمان پا بر جا بودند و دلهايشان به سبب آن با آرامش و ثبات بود ، و احتمال مىرود كه نصب كلمه ايمان از باب مفعول فعل محذوف باشد يعنى لازموا الايمان پيوسته ايمان را همراه داشتند مثل قول شاعر :
« و رايت زوجك فى الوغا
متقلّدا سيفا و رمحا » [ 2 ]
[ 1 ] سوره حشر ( 59 ) آيه ( 9 ) ، يعنى : آنان به حقيقت رستگاران عالمند .
[ 2 ] شوهر تو را در جنگ ديدم كه شمشير حمايل كرده و نيزه را ميان پا و ركاب آويزان كرده بود .
[ 560 ]
كه در تقدير و معتقلا رمحا مىباشد و عامل مفعول محذوف است .