شرح
در اين خطبه شريف حضرت خدا را به صفتهايى ستوده كه ويژه ذات بارى تعالى مىباشد :
1 خداوند متعال ذاتى است كه حمد و ثناى وى در تمام زمينههاى او آشكار و پيداست زيرا موقعى كه صحنه وجود پر از نعمتهاى آشكار
[ 372 ]
او باشد هر يك از آنها با زبان حال يا مقال ، حكايت از ستايش ذات وى نيز دارد چنان كه قرآن مجيد از اين موضوع پرده بر مىدارد : « وَ لَهُ الْحَمْدُ فىِ السَّماواتِ وَ الأرْضِ و عَشيّاً وَ حِينَ تْظهِرُونَ [ 4 ] . » 2 صفت دوم آن كه لشكرش پيروز است ، لشكريان خدا ، فرشتگان و يارى كنندگان دين او از ساكنان زمين مىباشند ، چنان كه مىفرمايد : « و للَّه جُنُوْدُ السَّماواتِ وَ الاْرضِ [ 5 ] » و نيز مىفرمايد : « و اَيَّدَهُ بِجُنُودٍ لَمْ تَرَوْها [ 6 ] » و پيروزى لشكريان خداوند امرى است بسيار آشكار چنان كه در قرآن بدين امر اشاره مىفرمايد : « وَ إنَّ جُنُدنا لَهُمُ الغالِبُونَ [ 7 ] » و نيز مىفرمايد : « فَإنَّ حِزْبَ اللَّه هُمْ الْغالِبُونَ [ 8 ] » امام ( ع ) با بيان اين ويژگى شنوندگان را تشويق كرده است كه بكوشند تا خود را جزء لشكريان پيروز خداوند قرار دهند و در اين راه ثابت قدم باشند .
3 سومين ويژگى خداوند آن است كه مقام عظمت الهى بسيار بالاست ،
خداوند در قرآن نيز مىفرمايد : « و أنَّهُ تَعالى جَدُّ رَبِّنا مَا اتَّخَذَ صاحِبَةً وَ لا ولَداً ، [ 9 ] » با توجه به ويژگى قبل كه پيروزى لشكر الهى است ممكن است شبههاى به وجود آيد كه شايد خداوند نياز به چنين لشكرى دارد از اين رو اين خصوصيت ذكر شده است كه شأن و مقام پروردگار بالاتر از اين امور ، مىباشد و سپس به امرى اشاره مىفرمايد كه در حقيقت علت و سبب وجوب حمد و ثناى الهى
[ 4 ] سوره روم ( 30 ) آيه ( 17 ) ، يعنى : و ستايش در آسمانها و زمين و هنگام شب و هنگام ظهر مخصوص اوست .
[ 5 ] سوره فتح ( 48 ) آيه ( 6 ) ، يعنى : براى خدا لشكرهايى در آسمانها و زمين مىباشد .
[ 6 ] سوره توبه ( 9 ) قسمتى از آيه ( 39 ) ، يعنى : و او را به لشكرهايى كه شما آنان را نديدهايد مدد فرمود .
[ 7 ] سوره صافات ( 37 ) آيه ( 172 ) ، يعنى : بدرستى كه ارتش ما بطور حتم پيروز است .
[ 8 ] سوره مائده ( 5 ) قسمتى از آيه ( 55 ) ، يعنى : بدرستى كه حزب خداوند غالب است .
[ 9 ] سوره جن ( 72 ) آيه ( 3 ) ، يعنى : همانا بسيار بلند مرتبه است شأن و اقتدار پروردگار ما و هرگز فرزند و همسرى نگرفته است .
[ 373 ]
بر بندهاش مىباشد و آن عبارت از نعمتهاى ظاهرى و معنوى است كه بطور دوام بنده را احاطه كرده است تا جايى كه وى را قدرت آن نيست كه از عهده سپاس آن برآيد .
4 چهارم از ويژگيهاى حق تعالى عظمت حلم اوست كه سبب عفو و بخشش عظيم وى شده است ، حلم در انسان صفتى است فرع بر شجاعت و آن خصوصيتى است كه انسان با وجود آن در مقابل ناملايمات مقاوم و استوار مىماند ، و حلم در خداوند عبارت از آن است كه از گناه بندگان و مخالفت آنان در برابر اوامر و نواهيش ، براى وى انفعالى دست نمىدهد و در هنگام مشاهده منكرات غضبش او را از جا در نمىبرد و وادار به انتقام عجولانه نمىسازد ، با اين كه هيچ امرى از تحت قدرت و توانايى وى بيرون نيست و هر وقت مىتواند هر كارى را انجام دهد . فرق ميان حق تعالى و انسان در اين صفت ( حلم ) آن است كه عدم انفعال در خدا عدم مطلق است اما در بنده خدا ، عدم چيزى است كه از شأنش تاثّر و انفعال مىباشد و به اين دليل حلم در خداوند كاملتر و گستردهتر از حلم در ديگران است و چون لازمه صفت حلم ، عفو و گذشت كردن از گناهان و صرف نظر از آنها مىباشد ، بدين جهت مهلت دادن خداوند بنده و شتاب نكردن در كيفر گناهان را عفو ناميده است و از اين رو به دنبال توصيف خداوند به صفت بزرگ حلم ، عفو ، و گذشت را ذكر كرده و عطف با حرف فانيز دليل بر آن است كه با وجود صفت حلم ، كه ملزوم است لازمه آن كه عفو از گناهان است بىدرنگ تحقق مىيابد .