ذهبوا بعاجل الدنيا . . . و لا ينقض لهم نصيب من لذة ،
خلاصه آنچه در شرح حال اهل تقوا بيان فرموده آن است كه آنها از تمام اهل دنيا استفاده بيشترى از دنيا بردهاند زيرا لذتى كه آنان از دنيا بردهاند بالاتر و برتر از لذتهاى ساير اهل دنيا مىباشد . علاوه بر آنچه در آخرت از فوز عظيم كه نصيب آنان مىشود به اين دليل كه خدا به پرهيزكاران چنين وعده داده است .
بدان ، آنچه كه حضرت از دنياى زودگذر در حق پرهيزكاران به آن اشاره فرمود : كه با اهل دنيا در آن شركت داشتند و از آن لذتى بالاتر بردند كه رفاهطلبان و ستمگران متكبر مىبرند ، اشاره است به اين كه لذتهاى مورد استفاده اهل تقوا لذتهاى مباح و به اندازه نياز است و معلوم است كه چنين بهرهگيرى به درجاتى بالاتر از لذتهاى فراوان نامشروع مىباشد ، و در جاى ديگر به بيان ديگر توضيح مىدهد : كه پرهيزكاران با اهل دنيا در دنيايشان شريكند اما اهل دنيا با آنان در آخرتشان شركت ندارند . خداوند از دنيا به اندازه كفايت براى آنها مباح و مجاز و ايشان را به آن سبب بىنياز و قانع كرده است چنان كه در قرآن مىفرمايد : « قُلْ
[ 2 ] سوره بقره ( 2 ) آيه ( 193 ) يعنى : پس كسى كه بر شما تجاوز كند ، برابر آنچه بر شما تجاوز كرده است .
[ 730 ]
مَن حَرَّم زينَةَ اللَّه اِلّتى أخْرَجَ لِعِبادِه وَ الطّيِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ [ 3 ] » . پرهيزكاران در دنيا بهترين جاها را براى سكونت برگزيدند و بهترين استفاده از خوراكيها بردند ، با مردم دنيا ، در دنيايشان شريك بودند ، پس با آنها از خوراكيهاى پاكيزه كه مىخورند خوردند و از نوشيدنيهاى گوارا كه آنها مىآشامند ، نوشيدند ، و از بهترين جامهها كه آنان مىپوشند پوشيدند و از بهترين همسرانى كه آنها مىگيرند ، گرفتند و بهترين مركبهاى سوارى را همانند آنان سوار شدند ، با اهل دنيا از لذتش بهره گرفتند ، و ايشان در دنيا همسايگان خدايند ، آنچه از او تمنا مىكنند به آنان عطا مىكند نه دعايشان رد مىشود و نه سهمى از لذتشان كاستى مىيابد .
اين كه فرمود در دنيا بهترين خوراكيها را خوردند و در بهترين مسكنها سكونت كردند ، به اين سبب است كه اين امور را بر وجه شايسته و مباح كه به آن امر شده بودند به كار مىبردند و بديهى است كه اين بهترين وجه است .
و اما اين امر كه آنان با اهل دنيا ، در برخوردارى از طيبات شريك بودند گر چه امرى است روشن و آشكار ولى ما در توضيح آن مىگوييم : لذّتى كه اهل تقوا از آنچه در دنياست مىبردند كاملترين لذت بود ، زيرا هر بهرهاى كه از دنيا مىبردند و هر چه كه مصرف كردند ، خواه خوراكى و آشاميدنى و يا انتخاب همسر و مركب باشد ، تمام اينها را هنگام نياز و به اندازه ضرورت انتخاب مىكردند ، و چنان كه مىدانى هر اندازه كه احتياج و نياز به امرى بيشتر و شديدتر باشد لذت استفاده از آن قويتر و زيادتر خواهد بود ، و اين خود ، از امور وجدانى مىباشد . بنابراين واضح است كه اهل تقوا از دنيا همان بهرهاى را بردند كه افراد مرفّه و خوشگذران مىبرند و همان را به دست آوردند كه ستمكاران متكبر به
[ 3 ] سوره اعراف ( 7 ) آيه ( 31 ) ، يعنى : بگو چه كسى حرام كرده است زينت خدا ، و روزيهاى پاكيزه و حلال را كه براى بندگان خود به وجود آورده است .
[ 731 ]
دست آوردند علاوه بر آنچه كه در آخرت نصيب آنان مىشود كه اهل دنيا از آن بىبهرهاند چون آنها تنها هدفشان دنياست و خداوند مىفرمايد : « وَ مَنْ كانَ يُريدُ حَرْثَ الدُّنْيا نُؤْتِهِ مِنْها وَ مالَهُ فى الآخِرَةِ مِنْ نَصيبٍ [ 4 ] » .
منظور از توشهاى كه پرهيزكاران را به ساحل عزّت و پيشگاه عظمت و جلال مىرساند ، و همان تقوايى است كه با خود داشته و به آن متّصف بودهاند ،
چنان كه حق تعالى مىفرمايد : « وَ تَزَوَّدُوا فَإنَّ خَيْرَ الزّادِ التَّقْوى [ 5 ] » و در بحثهاى گذشته بارها يادآورى شده است كه چگونه تقوا توشه راه است . امام در اين فصل از سخنان خود واژه متجر را براى تقوا و طاعت استعاره آورده ، زيرا نهايت مقصود اين است كه در مقابل اين كارها ثواب الهى را كسب كنند كه حكم قيمت و بها دارد و به وسيله كلمه مربح [ 6 ] كه به معناى سودآور است استعاره مذكور را ترشيح فرموده است ، به اين دليل كه ثواب خدا در آخرت به مراتبى از اعمالى كه انسان انجام مىدهد و از خود مايه مىگذارد بالاتر و بيشتر است .