ترجمه
« قبيله ما ( قريش ) خواستند پيامبرمان را بكشند ، و ريشه ما را بر كنند ، غم و اندوه را به جانهاى ما ريختند ، و هر بدى كه مىتوانستند درباره ما انجام دادند ،
گوارايى زندگى را از ما منع كردند ، ترس و بيم را همراه ما ساختند ، ما را به پناه بردن به كوه صعب العبور مجبور كردند ، براى ما آتش جنگ را بر افروختند ، پس خداوند اراده كرد كه به وسيله ما ، دينش را نگهدارد و شرّ آنان را از حريم آن ، باز دارد ، مؤمنان ما ، در اين راه خواهان ثواب بودند ، و كافران ما ، اصل و ريشه را حمايت مىكردند و هر كس از قريش كه ايمان مىآورد از ناراحتيهايى كه ما داشتيم در امان بود و اين امر به خاطر هم پيمانها و عشيرههايشان بود كه مورد حمايت قرار مىگرفت و از خطر كشته شدن نيز بدور بود .
هر گاه آتش جنگ شعله مىكشيد و مردم هجوم مىآوردند ، پيامبر اكرم خاندان خود را در جلو لشكر قرار مىداد تا اصحابش از آتش شمشير و نيزه مصون بمانند ، بدين سبب عبيدة بن حارث در جنگ بدر و حمزه در روز احد به شهادت رسيدند ، و جعفر در موته شربت شهادت نوشيد ، و كسان ديگرى هم هستند كه اگر مىخواستم نامشان را مىبردم كه دوست داشتند همانند ايشان به شهادت برسند ، اما قسمت چنان بود كه زنده بمانند ، و مرگشان به تاخير افتاد .
[ 614 ]
شگفتا از اين روزگار مرا همسنگ كسى قرار داده است كه نه چون من به اسلام خدمت كرده و نه سابقهاى در دين چون من دارد سابقهاى كه هيچ كس مثل آن را ندارد ، من سراغ ندارم كسى را كه چنين ادعايى بكند و گمان ندارم خدا هم چنين كسى را بشناسد و در هر حال خداى را مىستايم .
و اما آنچه از من خواستهاى كه قاتلان عثمان را به تو بسپارم ، پس در اين باره انديشيدم ، ديدم براى من روا نيست آنها را به تو ، يا به غير تو بسپارم ، و به جان خودم سوگند ، اگر دست از اختلاف و گمراهيت برندارى ، بزودى خواهى يافت كه همانها به پيكار و تعقيب تو برخواهند خاست ، و نوبت نمىدهند كه براى دسترسى به آنان زحمت جستجو ، در خشكى و دريا ، و كوه و دشت را تحمل كنى ، ولى بدان ، اين جستجويى است كه يافتنش براى تو ناراحت كننده است و ديدارى است كه ملاقات آن ، تو را خوشحال نخواهد كرد ، سلام بر آنان كه شايسته سلام مىباشند . »