لغات
اجتياح : ريشه كن كردن احد : كوهى در مدينه
[ 613 ]
هموم : تصميمها حلس : پارچه نازكى كه زير جهاز شتر مىگذارند وعر : صعب العبور حوزه : ناحيه ، حوزه پادشاهى پايتخت و مركز پادشاه است حلف : پيمانى كه ميان مردم بسته مىشود احجام : تاخير كردن در كارى موته : نام زمينى در سرزمين دمشق كه پايينتر از شهر بلقاست .
ادلاء بالشيئى : نزديك شدن به آن نزع عن الامر : از آن كار صرفنظر كرد .
غىّ : گمراهى شقاق : مخالفت زور : زيارت كنندگان جمع زائر يا مصدر به معناى ديدار