فانّ للطاعة اعلاما واضحه ،
براى اطاعت خدا نشانههاى روشن است ،
كلمه اعلام كنايه از امورى است كه آدمى را به راه خداوند راهنمايى مىكنند يعنى كتاب خداوند و سخنان پيامبر ( ص ) و اعمال او ، و همچنين پيشوايان حق و راستين ، كه اصل و ريشه اين آثار و حاملان آن مىباشند ، و منظور از راههاى روشن و جاده آشكار همان راههايى است كه به خدا منتهى مىشود كه مدلول همان آثار است ، و مراد از هدفى كه بطور جدى مطلوب خلق است آن است كه با حالتى پاك و برهنه از آلودگيهاى جسمانى پست و زينت يافته با كمالات نفسانى و انسانى ، به پيشگاه قدس الهى راه يابند .
طاعة اسم مصدر و منظور هدفى است كه مورد نظر أعلام است و براى رسيدن به آن هدف اين راه بايد پيموده شود ، و ضمير در كلمات : يردها و يخالفها و عنها ، بر مىگردد به جمله المحجّه و الأعلام الواضحة عليها و بديهى است كه خردمندان آنانند كه ورود در اين جاده را برمىگزينند و نشانههاى آن را طلب مىكنند ، و اما دون همتان به راههاى ديگر انحراف مىيابند و از مسير حق سر بر مىتابند و در كوير جهل و نادانى سرگردان مىشوند و در پى آن خداوند ،
نعمت خود را بر آنان دگرگونه كرده و در سراى آخرت كيفر و عذاب را به آنان عوض مىدهد . آنگاه امام ( ع ) پس از آن كه قدرى معاويه را پند و اندرز داد و راههاى درست را برايش روشن كرد و به او گوشزد فرمود كه اگر از اين راهها انحراف يابد سزايش تغيير يافتن نغمت الهى و تبديل آن به نعمت و عذاب مىباشد ، به او چنين دستور مىدهد كه با پيش گرفتن اين راههاى هموار و نجات بخش ، نفس خود را از هر چه موجب عدول از اين راه و مخالف اين امور است حفظ و نگهدارى نمايد . اين بيان اخير امام ( ع ) در حكم نخستين مقدمه از يك قياس مضمرى است كه حضرت به ترتيب شكل اوّل ، استدلال فرموده است كه رفتن از اين راه امرى لازم و ضرورى است ، و مقدمه دوّمش
[ 778 ]
اين است : هر كسى را كه خداوند راه سلوكش را معين كرده باشد بر او ، واجب است كه پاى در آن مسير بگذارد .