شرح
امام ( ع ) در اين زمينه به روش طبيعى معمول سخن گفته است ، توضيح آن كه مطابق جريان عادى انسان ، اوّل به قلب ، بعد به زبان و پس از آن با دست اگر بتواند از كار زشت جلوگيرى مىكند . و گاهى به صورت ديگرى انجام مىگيرد ، و بنابر اين مردم به شش دسته تقسيم مىشوند : كسى كه به دل تنها نهى از منكر مىكند ، يا به زبان تنها و يا با دست تنها و يا با دل و زبان ، و يا با دل و دست ، و يا با زبان و دست .
بدان كه امر به معروف و نهى از منكر وابسته به همند ، زيرا معروف و منكر گاهى نقيض يكديگر و يا در قوه نقيضند ، در آن صورت نهى از منكر ، مستلزم امر به معروف ، و امر به معروف مستلزم نهى از منكر است ، روشن است كه آن دو جامع تمام خصلتهاى نيكند . زيرا هر خصلت نيكى معروف است ، پس امر به معروف به طور مطلق ، امر به تمام نيكيهاست . و ترك هر خصلت نيكى ، منكر است پس انكار منكر مستلزم امر به تمام نيكيهاست . و چون اين سه نوع از انكار منكر فضيلتهايى تحت فضيلت عدالتند ، بايد آنها را از خصلتهاى نيك شمرد ، و از طرفى چنان كه اشاره كرديم چون انكار منكر مستلزم ساير فضايل است پس آن كه به طور مطلق [ با قلب و زبان و دست ] عمل منكر را انكار مىكند ،
مستكمل جميع خصلتهاى نيك است و آن كه انكار با دست را ترك گويد يك خصلت را از دست داده و به دو خصلت چنگ زده و آن كه با دست و زبانش
[ 727 ]
نهى از منكر نكرد ، دو خصلت بهتر از سه خصلت را از دست داده است ، و اين دو خصلت از آن جهت اشرفند كه بيشتر اوقات باعث از بين رفتن منكر مىگردند ، بر خلاف سوّمى كه چنين اثرى را ندارد ، و هر كس هر سه مرحله را ترك گويد ، بسزا بايد او را در عين زنده بودن ، مرده خواند ، چه او هيچ فضيلتى را ندارد . و كلمه ميّت در اينجا استعاره است .