اوّل عبارت امام ( ع ) : من عبد اللّه . . . يتناهى عنه
تصويرى است از نامه و توصيف از اهل مصر كه به خاطر خدا مطابق فطرتشان خشمگين شدهاند ، و اشاره به مخالفت آنان با بدعتهايى است كه به عثمان نسبت داده شده و بدان جهت آنها خشمگين به مدينه آمدند كه مبادا حدود الهى تعطيل شود . اگر كسى بگويد كه بنابر اين امام ( ع ) راضى به قتل عثمان بوده است ، زيرا او قاتلان عثمان را براى آمدن به مدينه به منظور قتل عثمان ، ستايش كرده است .
پاسخ اين است كه چنين اشكالى وارد نيست ، زيرا ممكن است آمدن آنها
[ 135 ]
به مدينه تنها براى اعتراض به عثمان بوده باشد ، نه براى كشتن او ، بنابر اين ستايش امام ( ع ) از ايشان به خاطر اعتراض كه آن اعتراضى بجا و قابل ستايش بوده است ، امّا قاتلان عثمان و كسانى كه او را در خانه محاصره كردند ، كه گروه كوچكى بودند شايد در آن ميان از مردم مصر جز اندكى نبودند ، و در سخن امام ( ع ) چيزى كه مشعر بر مدح قاتلان عثمان باشد وجود ندارد .
كلمه « سرادق » را براى ظلمى كه فراگير نيك و بد و حاضر و مسافر مىباشد ، استعاره آورده است ، همچون چادرى كه در برگيرنده اهل چادر است ،
امام در سخنان خود معروف و منكر را در مقابل هم آورده ، و مقصود نفى منكر نبوده است ، بلكه مقصود امام ( ع ) نفى خوددارى از منكر مىباشد .