لغات
بدء الامر : آغاز كار ، بعضى بدىء بر وزن فعيل نقل كردهاند به معناى آغازگر نائرة : دشمنى جنحت : ميل كرد ركدت : استوار گرديد حمست : پايدار شد ، بعضى با شين نقطهدار نقل كردهاند يعنى آتش خشم شعلهور شد انقذه : نجات داد او را تمادى فى الشىء : پافشارى در كارى ، و در صدد پايان و نتيجه كارى بودن
[ 324 ]
ركس : چيزى را وارونه بازگرداندن ، و اللّه اركسهم ، يعنى خداوند آنان را به كيفر اعمالشان بازگرداند رين : پوشاندن دايرة : شكست ، گفته مىشود : عليهم الدائرة :
شكست نصيب آنها شد . و زشتى شكست با اضافه شدن كلمه دائرة بر كلمه السوء مورد تأكيد قرار مىگيرد