مطلب اوّل : امام ( ع ) فرزندش را از حالات دنيا و آخرت آگاه ساخته و به او چيزهايى را يادآور شده كه وى را از حتمى بودن فنا و گذرا بودن دنيا ،
و بقاى آخرت و آنچه براى آخرت در آنجا مهيّاست يعنى سعادت جاويدى كه قرآن مجيد و سنّت ، انواع آن را بر شمرده است با خبر مىسازد . و براى طالب دنيا و آخرت دو مثل آورده است تا او [ فرزند امام ( ع ) ] از جمله كسانى باشد كه از دنيا روىگردان و به آخرت علاقهمند است . مثل اوّل مثل كسى است كه دنيا را آزموده و از ناپايدارى و گذران بودن آن آگاه شده است و همچنين آخرت را آزمايش كرده و به بقاى آخرت و نعمتهايى كه براى اهل آن مهيّا شده پى برده است و آنان را به گروه مسافرانى تشبيه كرده كه به قصد منزلگاهى پر آب و علف ، منزل تنگ و نامساعد را ترك گويند .
وجه تشبيه اين مثل آن است كه نفوس بشرى ، وقتى در عالم مجرّدات بود و مصلحت و حكمت اقتضا كرد كه در اين عالم هبوط كرده و بر اين كالبدهاى مادّى ، دور از عالم مأنوس خود در سراى غربت و جاى وحشت منزل گزيند ، تا
[ 39 ]
بدان وسيله به كسب كمالات عقلى كه تنها از طريق اين عالم ميسّر است ، نائل آيد . آنگاه پس از كسب كمالات از اين جا به همان عالم بالا و منزّه از وابستگيهاى اين كالبدها و اشكال پست آنها ، باز گردد . همان طور كه در عهد پيشين از آنها چنين پيمان گرفته شده است و هر نفسى كه پيمان آفريدگارش را حفظ كرده و بر راه راست او باقى باشد و توجه كند كه او مدت معيّنى را در اين عالم خواهد ماند و به چشم عبرت به دنيا بنگرد كه همچون جايگاهى تنگ و خالى از غذاهاى حقيقى و آشاميدنيهاى زلال و گواراست و شايستگى براى وطن گزيدن و زندگى كردن را ندارد و نيز به جهان آخرت بنگرد كه چون سرايى خوش و خرّم و ناحيهاى پر از آب و علف است و كسى كه به آنجا برسد در حالى كه به درستى اوامر و نواهى خداوندى را انجام داده باشد به هدفهاى والا و لذّتهاى جاودانهاى رسيده است . بنابر اين چنين كسى در مسير سفر در منزلگاههاى راه خدا و آماده شدن براى رسيدن شادمانه به محضر شريف پروردگار است . او رنج اين سفر را از قبيل سختى گرسنگى و تشنگى و بيدار خوابى ، به خاطر رسيدن به منزلى فراخ و جايگاهى آرام تحمل مىكند از اين رو ، دردى را احساس نكرده و آنچه از مال و جان در اين راه صرف مىكند ، غرامت به شمار نمىآورد . و هيچ چيزى نزد او خوشايندتر از آن وسيلهاى نيست كه او را به منزل مقصود و ناحيه منظورش نزديك سازد ، بالاخره ، نفوس بشرى در جهاتى كه بيان شد ، تشبيه شده است به كسى كه به منزلى تنگ و قحطى زده رسيده باشد ، آنگاه دريابد كه منزلى خوش و خرّم ، در پيش است و انديشه نيكويش چنين اقتضا كند كه رنج و زحمت سفر بدانجا را تحمل كند تا بر آسايشى بزرگ دست يابد .
امّا مثل دوّم ، داستان دنيا دارانى است كه نفس امّاره ، آنها را به سوى دنيا جلب كرده و آنان از ماوراى دنيا غافل گشته و عهد و پيمان پروردگارشان را فراموش كردند و از آيات حق كه به خاطر داشتند روگرداندند ، آنان را به گروهى
[ 40 ]
تشبيه كرده است كه در منزلى خوش و خرّم بودند ، آنگاه به جايى خشك و تنگ منتقل شوند ، پس در اين مثل منزلگاه خوش و خرّم همان دنياست زيرا دنيا جاى خوشبختى و نعمت براى اهل دنيا و آخرت جاى تنگ و ناگوار براى آنهاست ،
زيرا كه آنان در دنيا براى درك سعادت آخرت آمادگى لازم را پيدا نكردند .
وجه تشبيه اهل دنيا به آن گروه ، همان است كه حضرت در ضمن سخنان خود بيان داشته است ، و عبارت از اين است كه چيزى ناخوشايندتر از آن نزد ايشان نيست ، تا آخر مطلب : يعنى براى اهل دنيا چيزى ناخوش آيندتر و دشوارتر از مفارقت از آنچه كه در دنيا داشتند و رسيدن به آن ترس و وحشتهايى كه ناگهان بر آنان هجوم مىآورند و به صورت غل و زنجيرها متوجّه آنها مىشوند وجود ندارد ، همان طورى كه هيچ چيز ناخوشتر از مفارقت جاى خوش و خرّمى كه در آنجا بودند و انتقال به جاى تنگ و قحطىزدهاى كه به آن وارد مىشوند وجود ندارد . و بر اين دو مثل پيامبر ( ص ) در بيان خود اشاره فرموده است : دنيا زندان مؤمن و بهشت كافر است .