ترجمه
« روزگارى بر مردم بيايد كه در آن روزگار مقرّب نيست مگر سخنچين ، و
[ 494 ]
زيرك قلم داد نمىشود مگر بدكار ، و ناتوان به حساب نمىآيد مگر شخص با انصاف . در آن وقت صدقه دادن را غرامت مىشمارند ، و صله رحم را منّت و بندگى خدا را باعث بزرگى و برترى بر مردم مىدانند ، پس در چنان زمانى پادشاهى با مشورت كنيزان ، و حكمرانى وسيله كودكان و تدبير با خواجه سراهاست » .