لغات
منزل قلعه : جايى كه براى ساكن شدن شايستگى ندارد بلغه : مقدارى از زندگى كه انسان دسترسى ندارد ازر : نيرو توان يبهّره : پيروز گرديد و او را رنجاند ، اصل بهر به معناى سركشى و فرار نفس از رنج است .
اخلد الى كذا : به او مربوط است .
تكالب : حمله بر يكديگر .
مساوى : عيبها ضراوة : زير نظر گرفتن شكار و حمله بر او .
معقّله : دربند مجهول و مجهل : كوره راهى كه هيچ نشانهاى در آن نيست .
واد وعث : شنزار وسيعى كه پاى انسان و حيوان بر روى آن استوار نماند ( بلكه در آن فرو رود ) المسيم : شبان