ترجمه
« اين نامه از بنده خدا على بن ابىطالب به مرزبانان است ، اما بعد ، شايسته است كه حاكم و والى به خاطر برتريى كه به آن نائل شده است به رعيّت تندى نكند و بر زيردستان فخر نفروشد ، بلكه بايد نعمتهايى كه خدا تنها نصيب او كرده است
[ 215 ]
باعث نزديكى بيشتر و محبت فزونتر او نسبت به بندگان خدا و مهربانى با برادرانش شود . بدانيد كه حق شما بر من آن است كه هيچ رازى را از شما پنهان ندارم مگر اسرار جنگ را ، و هيچ كارى را بدون مشورت شما انجام ندهم ، مگر احكام شرعى را ، در رساندن هيچ حقى به موقع خود كوتاهى نكنم ، و تا پايان آن حق بايستم ، و تمام شما در نزد من حق مساوى داشته باشيد ، پس اگر رفتار من با شما اين چنين بود بر خداست كه نعمت را بر شما تمام كند ، و من حق اطاعت و فرمانبرى بر شما دارم ، و نبايد شما از فرمان من سرپيچى كنيد و در هر كارى كه من صلاح بدانم كوتاهى كنيد و در راه حق شدائد را با تمام وجود تحمل كنيد . اما اگر شما نسبت به من اين كارها را نكنيد ، هيچ كس در نزد من ، از آن كه سرپيچى مىكند خوارتر نيست ، پس او را به سختى مجازات مىكنم و هيچ عذرى و بهانهاى از او پذيرفته نيست و شما اين پيمان را از فرماندهان [ زبردست ] خود بگيريد ، و از طرف خود نيز چنين قولى به آنها بدهيد ، كه اصلاح امور شما را خداوند در اين قرار داده است » .