شرح
نقل كردهاند ، مردى شامى وقتى به امام عرض كرد : راجع به رفتن ما به شام بفرماييد آيا به قضا و قدر الهى است يا نه ؟ امام ( ع ) فرمود : « سوگند به خدايى كه دانه را شكافت و انسان را آفريد ، ما هيچ جا قدم ننهاديم ، و به درّهاى فرود نيامديم مگر به قضا و قدر الهى . » آن مرد گفت : پس نزد خدا پاداشى نداريم ، يعنى : من براى خود پاداشى نزد خدا نمىبينم . امام ( ع ) فرمود : « ساكت باش ، اى شيخ خداوند ، پاداش شما را در رفتن به شام وقتى كه مىرفتيد ، و در بازگشتتان وقتى كه بر مىگشتيد ، زياد گردانيد ، در صورتى كه شما در هيچ حال مجبور و ناچار نبوديد » .
آن مرد گفت : چگونه با اين كه قضا و قدر ما را راند ؟
آنگاه امام ( ع ) فرمود : ويحك ، جز اين كه پس از كلمه و الوعيد عبارت چنين بوده است : . . . و امر و نهى ، و هيچ سرزنشى از جانب خدا براى گناهكار و نه ستايشى براى نيكوكار نيامده است ، اين سخن بتپرستان و پيروان اهريمنان و شاهدان جور و ستم و كسانى است كه چشمانشان از ديدن حقيقت كور است و اينان فرقه قدريّه و مجوس اين امّتند ، زيرا كه خداوند متعال بندگانش را از روى اختيار امر فرموده است تا آخر . . .
بعد آن مرد گفت : پس قضا و قدر چيست كه ما جز بدان وسيله حركت نكرديم ؟ امام ( ع ) فرمود : « آن فرمان خداى تعالى و دستورات اوست » آنگاه اين آيه را قرائت كرد : وَ قَضَى رَبُّكَ اَلاّ تَعْبُدُوا اِلاّ اِيّاهُ [ 24 ] .
در اينجا آن مرد خوشحال از جا جست و گفت : تو آن امامى كه با پيروى تو روز قيامت خوشنودى خداوند بخشنده را اميد داريم ، تو آنچه از دين ما پوشيده بود آشكار كردى ، پروردگار از طرف ما تو را در اين كار پاداش نيكو عطا كند .