شرح
دنيا به وسيله مال و ثروت ، و پس از آن به علم و دانش استوار است ، علم براى صرف مال در جاى خود ، و شناخت راههاى مختلف به دست آوردن آن كه آيا شايسته است يا نه ، از حلال است يا حرام . و اين همان علم فقه ، اصول فقه ،
تفسير قرآن و سنّت رسول خداست كه احكام نيز از آن دو آموخته مىشود ، و بعد از اينها آنچه از علوم عربى و نظير آن لازم است .
چون به هر حال ناگزير از داشتن علم است و از طرفى مال نيز نگهبانى لازم دارد ، از اين رو واجب است تا مطابق دستور اوّلى عمل شود ، و در مورد شرط دوّم نيز بايد در مواردى كه شايسته است مال را صرف كرد ، اگر نه هيچ كدام سودى نخواهند داشت و حالات مردم يعنى امور دنيا استوار نخواهد ماند . و چون دانشمندان و غير دانشمندان ، همه بايد بميرند ، و از طرفى دنيا و نظام دنيا ايجاب مىكند كه علم و دانش از نسلى به نسلى منتقل گردد ، قهرى است كه نادانانى نيز خواهند بود كه از آموختن دانش ننگ خواهند داشت ، و چون در نظام دنيا نياز بعضى از مردم به بعضى حتمى است ، و در اين نظام به دلايل معلوم و يا نامعلوم ممكن نيست همه از يكديگر بىنياز باشند ، لازم است آن كسانى كه
[ 723 ]
در دنيا مالى ندارند تا از آن طريق خواسته خود را به دست آورند ، و با صرف مال از اعمال ضرورى و لازم پاسدارى كنند ، در اين صورت برپايى دنيا بدون اين چهار چيز ميسّر نخواهد بود .
البته امام ( ع ) درباره فقير ، شرط كرد بر اين كه آخرتش را به دنيا نفروشد ، زيرا فروشنده آخرت به دنيا ستمگر و بيرون از مرز عدالت است ، بنابر اين دنيا بدو استوار نگشته و او شايستگى آباد ساختن دنيا را ندارد .
وانگهى امام ( ع ) پس از اين كه اركان دنيا را بيان كرد ، اشاره به پيامد فاسد ضدّ آنها فرموده با عبارت : فاذا ضيع . . . بدنياه از آن برحذر داشت ، زيرا كه تباه ساختن علم باعث استفاده نبردن از آن است ، و ننگ داشتن نادان از آموختن به دليل بدبينىاش به دانش و دانشمند به دليل اين كه او معتقد است كه اينان علم را ضايع مىكنند و مطابق ميل او عمل نمىكنند بر ناآگاهى خود بر فايده دانش باقى مىماند . و بخل ورزيدن مالدار از احسان ، باعث سود نبردن از مال است ،
و لازمه آن بالا گرفتن نياز فقير و فروختن آخرت خود به دنياست و آن مستلزم فساد است كه با مصلحت دنيا و آخرت وى ناسازگار است سپس اشاره بر اين مطلب فرموده است كه لازمه فزونى نعمت خدا بر بنده ،
افزايش درخواستهاى مردم به اوست ، تا براى صاحب نعمت روشن شود كه سپاس نعمت و اقدام بر احسان به نيازمندان در حدّ لازم ، براى رضاى خدا امر واجبى است .
در اين باره نيز با بيان اين كه لازمه احسان پايدار ساختن نعمت است و بدين وسيله بنده نعمت الهى را براى خود هميشگى مىسازد و فزونى مىدهد ، به ترغيب و تشويق پرداخته است . و با بيان اين كه اقدام نكردن به واجبات ، باعث به نيستى كشاندن نعمت است ، از آن برحذر داشته است .
[ 724 ]