لغات
مدارج : راهها و روشها ، جمع مدرجه اقحام : ورود در كارى به شتاب ، بدون فكر و انديشه انتحل الكلام : براى خود مدعى چيزى است كه حق او نيست ابتزار : ربودن اغدفت المرأة جلبابها : آن زن چادرش را روى سرش كشيد
[ 355 ]
تفنّن : آميختن ، گوناگون ساختن اساطير : سخنان بيهوده ، جمع اسطوره به ضم همزه ، و اسطاره ، به كسر است دهاس : جاى هموار نرم بىشن و سنگريزه ديماس : جايى كه بسيار تاريك است ،
مانند سرداب و نظير آن مرقبة : جاى بلندى كه ستاره شناس بدانجا بالا مىرود أنوق : عقاب عيّوق : ستاره معروف تنهد : يورش برد أرتجت : بسته بود