در مورد اوّل او را توجه داده است كه در پيش رويش يعنى در سفر به جانب قرب خدا ،
راهى دراز و دشوار وجود دارد . و روشن است كسى كه مىخواهد چنين مسيرى را بپيمايد بايد هدفش رسيدن به مقصد باشد و نيز توشه لازم را آماده سازد .
كلمه الطّريق ( راه ) را استعاره آورده است از حالاتى كه انسان در دنيا گرفتار آنها است و عبور از دنيا به سراى آخرت و منظور از درازى و سختى راه همان دشوارى رستگارى و ايمنى از خطرهاى آن است . زيرا اين تنها با داشتن تصميم و پايدارى بر سنّتهاى عدالت و استقامت بر حدّ ميانه لازم از مكارم اخلاق ، ميسّر است . چون قبلا معلوم شد كه هر يك از قواى تميز ، شهوت و غضب داراى حد متوسّطى است كه لازم است انسان در آن حدّ بايستد و عدالت هم همين است ، و روشن شد كه حدّ عدالت باريكترين حدود و دشوارترين آنهاست ، زيرا آن حدّ از دو طرف محصور به افراط و تفريط است و كمتر انسانى از گرفتارى در يكى از آن دو در امان است ، و هر دوى آنها راه جهنّم است پس سزاوار است كه اين راه ، راهى طولانى باشد كه انسان جز با پيمودن مسافتى دور به پايان آن نرسد و جز با كوشش فراوان آگاهى كامل از آن نيابد .
لفظ الزّاد ( توشه ) را استعاره از تقوا و كمالاتى آورده است كه در اين راه طولانى و پر خطر انسان را به قرب خدا مىرساند و بدين وسيله نجات و رستگارى در آن راه و رهايى از گرفتاريهاى آن به دست مىآيد .