شرح
اين قياس به نام قياس مفصول است كه مركب از چند قياس و نتايج آنها درهم ضميمه شده است نتيجه قياس اوّل آن است كه اسلام همان باور كردن است ، و دوّم : باور همان پذيرفتن است و سوّمى آن است كه پذيرش همان اقرار است . و نتيجه چهارم آن است كه اقرار ، انجام عمل است . و نتيجه پنجمى آن لازم بر ملزوم ، امر واضحى است .
اما مقدّمه نخست : از آنرو كه اسلام عبارت از ورود در قلمرو اطاعت خداست ، و لازمه آن تسليم بودن به خدا و چون و چرا نداشتن با اوست ، و صدق است كه انجام وظيفه همان عمل است .
اما مقدّمه دوم چون تسليم حق بودن تنها از راه باور داشتن شايستگى خداوند مطاع ، براى تسليم وى بودن است ، پس باور داشتن آن شايستگى از لوازم تسليم بودن به خداوند است و صدق بر آن از باب صدق لازم بر ملزوم است .
[ 522 ]
امّا مقدمه سوم چون يقين به استحقاق خداوند براى اطاعت و تسليم مستلزم تصديق و پذيرش چيزهايى است كه از جانب خدا توسط پيامبر ( ص ) رسيده كه عبارت از لزوم فرمانبردارى و اطاعت اوست بنابر اين پذيرش از روى يقين همان تصديق به اوست .
اما مقدّمه چهارم زيرا تصديق خداوند در جهت وجوب اطاعت همان اقرار به وجود خداست .
اما مقدمه پنجم : چون اقرار و اعتراف به وجوب و ضرورت امرى ، مستلزم آن است كه شخص اعتراف كننده آنچه را كه بدان اعتراف دارد ، انجام دهد ،
بنابر اين اقرار سبب الزام به انجام عمل خواهد بود .
اما مقدّمه ششم : عبارت از اين است كه انجام عمل ، خود عملى است ،
زيرا انجام اطاعت واجب و لازمى را كه براى خدا اقرار و اعتراف داشته چيزى جز عمل نمىباشد .
نتيجهاى كه از رده بندى اين قياسات به دست مىآيد ، اين است كه اسلام همان عمل بر طبق فرمان خدا و براى اوست ، و اين معنى ، تفسير و تعريف اسلام به خاصّهاى [ 42 ] از خواص آن است همان طورى كه قبلا گذشت .