عبارت : فمن علم عمل
يعنى : هر كس آنچه را كه بر طبق حكمت بايد بداند ، اگر دانست ، سزاوار است كه بر طبق دانستهاش عمل كند ، و اين خود انگيزه عمل شده و لازمه وجود آن است . و احتمال دارد كه جمله : « عمل » خبر در معناى امر باشد ، يعنى هر كس بداند پس عمل مىكند . و عبارت : و العلم يهتف بالعمل . . . ، هتف يعنى ندا كردن ، هر چند كه ندا كننده ديده نشود ، اين كلمه را براى آنچه از طلب علم در نظر گرفته شده است ، استعاره آورده است ، از آن رو كه علم با عملى كه در خور آن است و خواست طبيعى آن است نزديكى و همبستگى دارد ، پس گويا او را فرياد مىزند و به همبستگى دعوت مىكند تا از آن دو ، كمال انسان فراهم آيد . و معنى عبارت : فان اجابه و الا ارتحل آن است كه وقتى علم با عمل توأم شد ، آنچنان نيرومند مىشود كه گويى از عالم ذهن به عالم حسّ وارد شده و به صورت فعل و عمل ملموس در آمده و جلوه مىكند ،
مثلا هر گاه انسان به وجود آفريدگار و آنچه از اطاعت او لازم است ، علم دارد ، و بعد آن را با عبادت خود قرين ساخته ، لازمه آن عبادت بنده ، ادامه توجه به پروردگار و
[ 713 ]
به خاطر سپردن ياد اوست به حدّى كه هيچگاه از خاطر فراموش نشود . و امّا وقتى كه عمل براى خدا را ترك گويد ، پس ناگزير بايد سرگرم به غير خدا شود ، و از توجّه به او بگسلد ، تا آنجا كه اين خود باعث فراموشى و غفلت از خدا گردد .
كلمه : ارتحال ( كوچ كردن ) را براى از بين رفتن علم استعاره آورده است از آن رو كه چنان نفسى استعداد و صلاحيت علم را ندارد همانند كسى كه از وطنى كه صلاحيّت سكونت ندارد ، كوچ مىكند ، و بعضى گفتهاند : مقصود از ارتحال بىفايده شدن علم است از باب مجاز نام مقدمّه را بر نتيجه اطلاق كرده است ،
زيرا نتيجه ارتحال و كوچ كردن ، سود نبردن از جاى كوچ است .