سوم : مردم را مأمور به هدف يعنى گوش فرا دادن به مالك و اطاعت از امر او كرده است ،
نه بدون قيد و شرط ، بلكه تا آنجا كه اوامر او مطابق و موافق حق باشد . و به حسن امتثال امر وى به وسيله قياس مضمرى اشاره فرموده كه صغراى قياس اين گفتار امام ( ع ) است : « فانّه سيف الضّريبه . . . » ضربتش ، لفظ شمشير را به اعتبار اين كه مالك ، بر دشمن حمله مىبرد و همچون شمشير نابودشان مىكرد ، استعاره آورده و با ذكر واژه « الظّبه » استعاره ترشيحى به كار برده است . و اين تعبير كه « او شمشيرى است كه كند نمىشود و ضربتش سخت مؤثّر است » كنايه از آن است كه مالك با موفقيت حوادث را پشت سر مىگذارد بدون اينكه در آنها توقّف و يا عقبگرد كند . اضافه « نابى » به كلمه « الضّريبه » اضافه اسم فاعل به اسم مفعول است ، يعنى : آن شمشير بىاثر نسبت به محلّ ورود و مضروب خود نيست . و كبراى قياس در حقيقت چنين است : و هر كسى كه چنان باشد لازم است مقدّم داشته شود و اگر در مورد جنگ و امثال آن فرمانى دهد ، بايد فرمانش را اجرا كرد .