جمله : اصبحت منها
صفت براى اساطير است . وجه شباهت معاويه به خائض ( فرو رفته ) ، و خابط ( خطاكار ) ، گمراهى و راه نيافتن به طريق حق بوده است همان طورى كه شخص فرو رفته در شنزار و مرتكب خطا در تاريكى چنين است .
سرانجام امام ( ع ) شروع به پاسخ دادن كرده است ، چه قصد معاويه در نامه خود آن بود كه امام ( ع ) او را پس از خود به خلافت تعيين كند تا با امام بيعت كند ، اين بود كه امام ( ع ) او را نخست به سبب چنين درخواستى كه شايستگىاش را نداشت ، سرزنش كرده با اين عبارت : و ترقّيت . . . العيّوق .
كلمه : المرقبة استعاره براى امر خلافت آورده شده است . با كلمه ترقّى و چهار صفت پس از آن صنعت ترشيح به كار رفته زيرا كه مرقبه . . . جاى بلندى كه ستاره شناس بدان جا بالا مىرود بايد داراى چنان اوصافى باشد .
امام ( ع ) از ميان پرندگان عقاب را برگزيده چون اين پرنده است كه آهنگ
[ 359 ]
جاهاى بلند از قبيل قلّه كوههاى سرسخت را مىكند و در آنجا آشيانه مىسازد .
و بعد با منزّه داشتن خداوند پاك از اين كه معاويه ، پس از امام ، در كارى از امور مسلمين دخالت داشته ، و يا درباره كسى عهدى و يا پيمانى را اجرا كند او را از خواسته خود منصرف كرده است . عقد مانند نكاح و معاملات و اجاره ، و عهد ، مانند بيعت ، امان دادن به كسى ، سوگند ، و بر عهد گرفتن چيزى ، يعنى هيچ كدام از اينها بر معاويه روا نيست . و پس از اين كه او را از خواسته خود نااميد كرده به وى دستور داد ، تا خود را آماده نگرش درباره آن چيزى كند كه به مصلحت اوست ، يعنى همان فرمانبردارى و اطاعت از امام ، و او را در صورت كوتاهى درباره مصلحت خود به پيامد تقصيرش يعنى حمله بندگان خدا بر او ، و بسته شدن درها بر روى او ، و پذيرفته نشدن بهانهاى كه آن وقت پذيرفتنى بوده تهديد كرده است . توفيق از جانب خداست .
[ 360 ]