مقصد پنجم : اشاره به برترى پيامبر ( ص ) بر ساير انبياست ،
به خاطر فزونى كه بر آنها در بيان خبر از طرف خداى متعال دارد ، و نيز در بيان مطالب حقيقى كه در قرآن مجيد آمده است از قبيل اسرار توحيد ، قضا و قدر ، و جريان رستاخيز ،
زيرا هيچ يك از پيامبران پيشين همانند او اين امور را روشن و روان نگفته است ، از اين رو هدايت و رهبرى اين امّت به تمام آنچه كه آن بزرگوار از جانب خدا آورده است ، كاملتر و جامعتر از رهبرى ساير امّتهاى پيشين است نسبت به آنچه كه پيامبرشان آوردهاند ، و شعاع بينش اين امّت گستردهتر و فراگيرتر است .
و هدف از بيان فضيلت پيامبر ( ص ) در اين جا پذيرفتن روش او و راهنمائىاش در مسير رستگارى در عالم آخرت است . كلمه الرائد را استعاره از پيامبر ( ص ) آورده است ، بدين لحاظ كه او ، هر آنچه را كه در آخرت از پاداش و اجر ، ماندنى و سعادت جاودانه است ، آزموده و امت خود را بدانها بشارت داده است ، چنان كه پيشرو قبيله پس از آگاهى از وجود آب و علف ، مردم خود را آگاه مىسازد . آنگاه حضرت سخنانش را چنين ادامه مىدهد ، وى ( على ) پيوسته نصيحتگر اوست ، و اين كه انديشه و فكر وى ( امام ( ع ) ) درباره خودش هر چند با تلاش و كوشش همراه باشد باز به پايه تفكرى كه آن حضرت درباره فرزندش دارد نمىرسد . [ اين سخن را حضرت فرموده است ] تا فرزندش را نسبت به نظريه و پيشنهاد خود قانع سازد . و كلمه نصيحة به عنوان تميز منصوب است .