شرح
در اين زندگى دنيايى ، انسان ناگزير به انجام كارى است ، امّا كار عاقل يا به سود دنيا و يا غير دنيا يعنى آخرت است ، پس در اين صورت مردم دو دستهاند :
به دسته اوّل در مقام مذمّت با اين جمله اشاره فرموده است : « قد شغلته دنياه . . .
غيره » و معناى اين جمله آن است كه انسان از ترس تنگدستى فرزندانش پس از خود ، سرگرم تحصيل دنيا مىگردد ، و عمر خود را در سودى كه با خيالش عايد ديگران مىشود ، مىگذراند ، و خود نيز از بزرگترين فقر در آخرت نمىترسد ،
و خيرات براى خود باقى نمىگذارد ، و اين گمراهى آشكارى است .
و به دسته دوّم در مقام ستايش با اين عبارت اشاره كرده است : و عامل . . .
فجاءه الّذى له من الدّنيا يعنى : روزى و امثال آن كه در لوح محفوظ براى او مقدّر شده است . امّا عبارت : « بغير عمل » يعنى : براى دنيا ، زيرا عمل به مقدار ضرورت از اعمال دنيا ، در حقيقت عمل براى دنيا نيست ، بلكه عمل براى آخرت است ، و مقصود بالعرض از دنيا همين است و بدين وسيله است ، هر دو بهره را از دنيا و آخرت به دست آورده است ، در دنيا با قناعتى كه در زندگى دارد ، و در آخرت با نتيجه اعمالش ، كامياب مىگردد ، و آبرومندى در نزد خدا و بلندى مرتبهاش در مورد آمادگى براى اطاعت خدا باعث پذيرش دعا و اجابت خواستههاى او مىگردد .
[ 646 ]