عبارت : النشيد و الراعى
( جوينده و چراننده ) را از باب صنعت ترشيح به كار برده است . سرانجام پس از بيان گفتار و رفتار وى ، از اين تعجب كرده كه محور سخن وى در ظاهر خونخواهى عثمان ، و به طورى كه ادعا كرده ، ردّ خلاف شرع است ، در صورتى كه محور رفتار و حركاتش ، دست يافتن به حكومت و شورش در برابر امام عادل است ، و چه قدر فاصله است بين اين دو محور .
آنگاه به شباهت نزديك او با عموها و دائيهايش نظر داده است . ما در ما اشبهت مصدريه است ، و مصدر مبتدا و قريب خبر آن است . از جمله شقاوتمندان از ميان عموهاى معاويه ، حمالة الحطب ، و از دائيهايش وليد بن عتبه است ، اعمام و اخوال را از آن رو نكرده آورده كه معاويه عمو و دائى زيادى نداشته ، يكى و دو تا را نيز براى مبالغه ، به طور مجاز ، در مورد ناسزاگويى ،
مىتوان به صورت جمع نكرده آورد ، در صورتى كه جمع معرفه چنين نيست . و
[ 353 ]
در عبارت : « حملتهم . . . الهوينا » اشاره به وجه شبه ، نموده است . و جمله :
حملتهم ، در موضع جر ، صفت اخوال است ، مقصود امام ( ع ) از شقاوت ،
بدبختى است كه در دنيا و آخرت براى آنها مسلّم و قطعى است ، و آنان به دليل انكار حقانيّت محمد ( ص ) ، و آرزوى باطلى كه همواره در سر مىپروراندند ، و جان و مال خود را در راه آن صرف مىكردند ، يعنى مغلوب ساختن پيامبر ( ص ) و خاموش كردن نور نبوّت و بر پا داشتن شرك آماده براى آن شقاوت بودند .
كلمه : بوقع متعلق به فصرعوا ، و عبارت : ما خلا صفت براى : سيوف ، و لفظ : مماشاة استعاره است ، مقصود آن است كه ، بر ضربت آن شمشيرها سستى و كندى راه نداشت ، و بعضى لم يماسّها با سين بدون نقطه از مماسّه نقل كردهاند ، يعنى : چيزى از اين اوصاف بدانها در نياميزد .
چهارم : به مطالبه قاتلان عثمان توسط معاويه ، امام ( ع ) با عبارت :
فادخل . . . پاسخ داده ، و مقصودش آن است كه همان طورى كه مردم ، اطاعت و بيعت كردهاند ، تو هم وارد جمع مردم باش درستى پاسخ روشن است . زيرا براى دو مدّعى و مخالف ، حاكمى لازم است ، و امام ( ع ) آن روز ، حاكم بر حقّ بوده ، و معاويه حق نداشته ، گروهى از مهاجران و انصار را از او مطالبه كند تا به وى تسليم كند و او بدون محاكمه آنها را بكشد ، بلكه او بايد سر به فرمان امام ، نهاده و احكام او را در مورد خود جارى بداند ، تا ديگران را به محاكمه بطلبد ، چه به سود و چه به زيان وى باشد .