و عبارت : يؤتى على ايديهم
( دستشان باز گذاشته شده است ) ، كنايه از اينست كه مردم معصوم نيستند بلكه آنها كسانى هستند كه خواه و ناخواه مرتكب گناه و لغزش مىشوند و دستورهاى فرمانروايان و مؤاخذه مردم به خاطر آنچه به عمد و يا خطا انجام دهند ، به دست آنان انجام مىپذيرد كبراى قياس نيز در حقيقت چنين است : و هر كس آنچنان باشد ، سزاوار است كه بخشيده شود و مشمول محبّت شخص بخشنده و مهربان قرار گيرد ، و خطايش را با عفو و گذشت پاسخ دهند . امام ( ع ) مالك اشتر را به گذشت امر فرموده ،
همچون كسى كه دوست مىدارد كه خداوند با او به عفو و بخشندگى رفتار كند ، كه اين بالاترين تشويق به گذشت و مهمترين كشش به سمت آن است . و همچنين عبارت : فانك فوقهم . . . و ابتلاك بهم ، ترساندن از خدا در مقام امر به گذشت و محبّت است ، و خود ، صغراى قياس مضمر ديگرى در اين باره است .
چهارم : او را از اين كه خود را در معرض نبرد با خدا قرار دهد ، منع فرموده و مقصود از نبرد با خدا كنايه از درشتى نسبت به بندگان خدا و ظلم به آنهاست ، مبارزه با خدا درباره مردم همان سركشى و نافرمانى اوست .