ترجمه
« پس بدان اى مالك من تو را به شهرهايى فرستادم كه پيش از تو حكومتهاى داد و بيداد را در خود ديدهاند ، و براستى مردم همان طور به كارهاى تو مىنگرند كه تو به كارهاى فرمانروايان پيش از خود مىنگرى ، و همان را درباره تو مىگويند كه تو درباره آنان مىگويى و به وسيله سخنانى كه خداوند درباره اشخاص با ايمان به زبان بندگانش جارى مىسازد ، مىتوان به نيكى نيكوكاران پى برد و استدلال كرد بنابر اين بهترين اندوختههاى تو بايد عمل صالحت باشد پس بر هواى نفست مسلّط باش و بر نفس خويش در برابر آنچه بر تو حلال نيست سختگير باش ، زيرا سختگيرى و بخل نسبت به هواى نفس ، عين انصاف و ميانهروى نسبت به خوشايند و ناخوشايند آن است دلت را كانون مهر و محبت رعيّت ساز و با آنها به مهربانى رفتار كن مبادا نسبت به ايشان چون درندهاى خون آشام باشى كه خوردنشان را غنيمت شمرى زيرا آنان دو دستهاند يا برادر دينى تواند ، و يا مخلوقى چون تو هستند ، لغزشهايى از آنان سر مىزند و نارواييهايى از اجتماع به آنها سرايت مىكند چه به عمد يا به خطا ، به خلافى دست مىآلايند .
بنابر اين تو نسبت به آنان با عفو و بخشش رفتار كن همان طورى كه دوست دارى خداوند با تو به عفو و بخشش رفتار كند ، زيرا تو ما فوق آنهايى و فرمانرواى تو
[ 234 ]
ما فوق توست ، و خداوند مافوق كسى است كه تو را حاكم قرار داده . البته اوست كه حكومت را به تو سپرده و مردم را وسيله آزمون تو ساخته است . مبادا خود را در معرض ستيز با خدا قرار دهى زيرا تو را توانايى تحمّل خشم او نيست و از عفو و بخشندگىاش بىنياز نيستى ، هرگز از گذشت پشيمان مباش و از مجازات ديگران شاد مشو و به هنگام خشم اگر راه گريزى مىيابى در تندخويى شتاب مكن ، و مبادا بگويى من مأمورم [ معذورم ] امر مىكنم بايد فرمان مرا ببريد ، كه اين روش باعث خرابى دل و ضعف ديانت و نزديك شدن به غير خداست . و هر گاه قدرت باعث بزرگمنشى و يا خود پسندى تو شد ، به عظمت سلطنت و قدرت خدا كه مافوق قدرت توست نگاه كن كه نسبت به تو به آنچه تو ناتوانى او تواناست ، زيرا اين نگرش خودبينى و سركشى تو را فرونشاند و تو را از خود فراموشى باز مىدارد و عقل و درايت از دست رفته را به تو باز مىگرداند .
مبادا خود را در بزرگى با خدا همسان بينى ، و در توانايى و عظمت نظير او بدانى زيرا خداوند هر ستمگرى را خوار و هر گردنكشى را پست و بيچاره مىسازد .
با خدا و با مردم نسبت به خود و خويشاوندان نزديك ، و رعايايى كه هواخواه آنها هستى به انصاف رفتار كن ، زيرا اگر رعايت انصاف نكنى ستم كردهاى ، و هر كس با بندگان خدا به ستم رفتار كند ، خداوند به جاى بندگان ، خود با او دشمنى خواهد كرد و خدا استدلال هر كه را با او در ستيز باشد نادرست گرداند ، و چنان كسى تا خود دارى نكند و توبه ننمايد ، با خداوند در ستيز است ، و هيچ چيز مانند ستمكارى ، باعث تغيير نعمت خدا و زود به خشم آوردن او نمىشود ، زيرا خداوند ، دعاى ستمديدگان را مىشنود و در كمين ستمكاران است .
بايد بهترين كارها در نزد تو اعتدال در راه حق ، و همگانى بودن در عدل و داد و آن عملى كه بيشتر باعث خوشنودى توده مردم مىگردد ، باشد . زيرا خشم توده مردم ، خوشنودى خواص را از بين مىبرد ، و خشم خواص در برابر خوشنودى عموم مردم ، قابل چشمپوشى است . هيچ كسى از رعيّت براى فرمانروا در موقع رفاه ،
[ 235 ]
سنگينتر و پرخرجتر ، و در وقت گرفتارى كم فايدهتر ، و در وقت انصاف و عدالت ناراضىتر ، و به هنگام درخواست مصرّتر ، و وقت بخشش كم سپاستر ، و در وقت ندادن چيزى ، عذر ناپذيرتر ، و در شدايد روزگار كم صبرتر ، از خواصّ نيست در صورتى كه ستون دين و اجتماع مسلمانان ، و نيروى در برابر دشمن ، همين توده مردم جامعه هستند . بنابر اين بايد با آنها همراه و ميل قلبىات به آنها باشد .
و بايد دورترين فرد از رعيّت نسبت به تو و دشمنترين ايشان ، كسانى باشند كه بيشتر در پى عيبجويى مردمانند ، زيرا مردم ، عيب و نقصهايى دارند كه شايسته است فرمانروا بيش از هر كس ، آنها را پوشيده بدارد . و مبادا آن معايبى را از مردم كه بر تو پوشيده است ، پيگيرى كنى ، زيرا بر تو لازم است عيبهاى ظاهر را از بين ببرى ، و خداوند نسبت به عيبهاى پنهانى خود حكم مىكند ، بنابر اين تا مىتوانى عيب پوشى كن تا خداوند عيبهايى را كه دوست دارى از مردم مخفى بدارى ، بپوشاند ، از مردم هر نوع كينهاى را عقده گشايى كن و رشته هر نوع بازخواست مردمى را از خود بگسل ، و هر چه به نظر تو ناپسند است از خود دور كن ، و به سخن بدگو و سخن چين زودباور مباش زيرا سخنچين ، هر چند خود را در پوشش پند دهندگان و خير خواهان در آورد ، فريبكار است .
افراد تنگ نظر را در مشورت خود دخالت مده ، چه تو را از نيكى باز مىدارند و از تهىدستى مىترسانند ، و همچنين افراد ترسو را طرف مشورت قرار مده ، زيرا باعث سستى تو در كارها مىشوند و نيز حريص را وارد شور خود نكن زيرا از بسيارى حرص ، تو را وادار به ظلم مىكند و ستم را در نظرت جلوه مىدهد ،
بنابر اين ، بخل ، ترس و حرص ، خصلتهاى گوناگونى هستند كه در جهت بدگمانى به خدا همسويند بدترين وزيرانت كسانى هستند كه پيش از تو وزير اشرار بوده و به همراهى با آنان در گناهانشان شركت داشتهاند ، پس نبايد از خواصّ تو باشند ، چه آنان يار و ياور گناهكاران و همدم ستمگران بودهاند ، در صورتى كه تو به جاى آنها كسانى را مىتوانى پيدا كنى كه داراى انديشه و تدبير آنها باشند امّا گناهان و زشتيهاى آنها
[ 236 ]
را نداشته باشند ، از آن كسانى كه نه ستمگرى را در راه ستمكاريش يارى كرده و نه با گنهكارى در گناهش همراهى نموده است : چنين كسانى بار توقّعاتشان براى تو سبكتر و علاقمنديشان به تو بيشتر و گرايششان بديگران كمتر است ، بنابر اين آنها را در خلوتها و انجمنهاى خود از نزديكان قرار بده ، و بايد منتخب ايشان نزد تو كسى باشد كه سخن حق را هر چند تلخ به تو بيشتر بگويد ، و كمتر تو را در مورد گفتار و رفتارى كه خدا از دوستانش نمىپسندد ، ستايش و كمك كند ، هر چند كه آن سخن تلخ و ناستودنها بر خلاف هواى نفس تو باشد خود را به پرهيزگاران و راستگويان نزديك كن و آنان را قانع كن كه تو را زياد ستايش نكنند ، و از اين كه تو خلافى نكردهاى آن را باعث خوشحالى تو قرار ندهند ، زيرا زياد ستودن شخص ، باعث خود پسندى و سركشى مىگردد .
و نبايد نيكوكار و بدكار پيش تو يكسان و در يك مرتبه باشند ، زيرا در آن صورت نيكوكار به نيكى بىميل و بدكار وادار به بدى مىگردد و هر كسى را بدانچه خود انتخاب كرده پاداش و كيفر بده . و بدان كه هيچ چيز بهتر از نيكى و بخشش به رعيّت و سبكبار كردن ايشان و وادار نكردن ايشان به آنچه كه قادر بر انجام آن نيستند ، سبب خوشبينى حاكم به رعيّت نمىگردد . بنابراين ، بايد طورى در اين مورد رفتار كنى كه باعث خوش بينى تو نسبت به رعيّت گردد ، زيرا خوش بينى به رعيّت ، رنجش طولانى را از تو دور مىسازد . براستى شايستهترين فرد براى خوشبينى تو ، كسى است كه از آزمون تو خوب بيرون آمده ، و سزاوارترين فرد به بدبينى كسى است كه از بوته آزمون تو خوب در نيامده است .
هرگز روش خوبى را كه بزرگان اين امّت داشتهاند و باعث انس و اتحاد مردم شد و رشته رعيّت با آن منظم گرديده ، از بين نبر ، و روش نوى را پيش نگير كه به سنّتهاى گذشته مضرّ باشد ، در آن صورت اجر و مزد براى كسى است كه آن سنتها را به وجود آورده و گناه سنت شكنى به گردن تو خواهد بود . با دانشمندان بيشتر همصحبت باش و با دانايان درباره آنچه كه صلاح مملكت است و پيش از تو امور ملّت بر آنها راست مىشد گفتگو و مشورت كن » .
[ 237 ]