شرح
امام ( ع ) به پنج خصلت اشاره فرموده است و از هر كدام نيز به دليل پيامدهاى بدى كه دارند برحذر داشته است :
1 غم و اندوه بر متاع دنيايى كه از دستش رفته است ، پيامد آن خشم بنده در برابر قضاى الهى است چون از دست رفتن دنيا مربوط به قضاى الهى است . و خشم بر قضاى الهى كفر و ناسپاسى است .
2 شكوه از مصيبت ، لازمه آن شكوه از خداست ، زيرا كه خداى متعال است كه بنده را به مصيبتى مبتلا مىسازد .
3 كرنش به توانگر ، براى توانگرىاش ، پيآمد آن از بين رفتن دو سوّم دين كرنش كننده است به چند دليل :
[ 606 ]
اوّل : گردش دين بر محور كمال نفس انسانى به وسيله حكمت است و كمال قوه شهوانى مربوط به داشتن عفّت كمال و قوّه غضبى به داشتن شجاعت است . و از طرفى چون فروتنى در برابر ثروتمند از نظر ثروتمندىاش باعث علاقه زياد به دنيا و بيرون شدن از فضيلت عفّت به جانب تبهكارى مىشود به حدّى كه گويى او جز خدا را مىپرستد ، و همچنين مستلزم بيرون شدن از دايره حكمتى كه اقتضاى آن قرار دادن هر چيزى به جاى خود است ، مىباشد ، در حالى كه آن فضيلت نفس ناطقه به شمار مىرود ، بنابر اين بيرون رفتن از اين دو فضيلت به منزله بيرون رفتن از دو سوّم دين است .
دوم : دين عبارت از عقيده قلبى ، اقرار به زبان و عمل به اعضا و جوارح است . كسى كه در برابر توانگرى به خاطر توانگرىاش كرنش مىكند ، يعنى به زبان ، مدح و ثناى او را مىگويد ، و اعضا و جوارحش به جاى بندگى و سپاس خدا در اطاعت اوست ، به اين ترتيب دو سوم دينش را باطل كرده است . بعضى گفتهاند ، چون فروتنى براى توانگر به خاطر توانگرىاش برخاسته از علاقه به دنياست و دلبستگى به دنيا اساس همه خطاهاست ، به اين دليل ، امام ( ع ) عبارت : ثلثين را در اينجا به صورت مجاز از باب اطلاق ملزوم به نام لازم براى اكثر به كار برده است .
4 تلاوت قرآن با ورود در آتش جهنّم مستلزم آن باشد كه قارى قرآن از جمله كسانى بوده است كه قرآن را به استهزاء مىگرفته است . توضيح آن كه خواندن قرآن براى خدا از روى اخلاص ، و مطابق آن رفتار كردن ، باعث ورود به بهشت است بنابر اين وارد نشدن به بهشت و ورود به آتش جهنّم لازمه اخلاص نداشتن در تلاوت قرآن و عمل نكردن بر طبق آن است ، و در اين صورت تلاوت قرآن به منزله استهزاى آيات الهى است ، زيرا كسى كه قرآن را مسخره مىكند ، در حقيقت چيزى را مىگويد كه به آن عقيده ندارد و عمل نمىكند ، به اين ترتيب
[ 607 ]
امام ( ع ) كلمه مستهزء را از چنان كسى استعاره آورده است .
5 هر كه دل به دنيا ببندد ، دلش در بند سه چيز گرفتار شده است . دليل رابطه با آن سه چيز به خاطر حرص و آزمندى به دنياست ، چون حبّ دنيا باعث كوشش و تلاش در طلب دنيا و جمعآورى مال دنيا مىگردد ، و از طرفى به دست آمدن دنيا مشروط به وسايل مقدور و غير مقدور براى بندگان خداست . و اسباب مقدور هم گاهى غير مقدور مىشوند ، با اين كه وجود دارند اما به دليل اين كه مربوط به عوامل زياد و يا دشوارى هستند ، خود دشوار و غير ممكن مىگردند ،
ناگزير بيشتر اوقات فراهم آوردن ، غم و اندوه مىگردد ، روزى هست و روزى نيست به علاوه نگهدارى دنيا ، بيم از دست رفتنش و حرص به دست آوردن از راههاى مختلف ، و آرزوى زياد در راه كسب سود و داد و ستد و عمران آبادىاش همه اينها باعث اندوه است . امام ( ع ) با عبارت : يدركه ، هم به طول اين اندوه اشاره فرموده و هم از آن برحذر داشته است .