شرح
مقصود امام ( ع ) از مواد حكمت ، فضايل اخلاقى است ، زيرا تمام فضايل از شاخههاى حكمتند ، و حكمت خود عبارت است از دانستن آنچه بايد انجام داد ، و آن شايستهترين مورد در هر زمينه است و همينها مادههاى كمال قلبند ، و
[ 502 ]
امام ( ع ) به هر يك از اضداد مخالف آن مواد يعنى رذايلى كه ضد فضايلند نيز اشاره فرموده است ، كه همان دو طرف افراط و تفريط فضايل مىباشند .
1 طمع ، يعنى صفت ناپسند افراط از اميدوارى ، امام ( ع ) وسيله پيامد خوارى و ذلّت در برابر آنچه طمع بسته و هم به وسيله زياد شدن طمع ، يعنى همان آزمندى كشنده در دنيا و آخرت از اين صفت ، برحذر داشته است .
2 نااميدى كه همان صفت ناپسند تفريط از اميدوارى است ، امام ( ع ) به دليل پيآمد آن يعنى تأسّف شديد و كشنده از آن برحذر داشته است .
3 صفت پست زيادهروى در خشم ، يعنى همان شدّت خشم كه سبك مغزى شمرده مىشود و حد وسط خشم ، فضيلت شجاعت و فروخوردن خشم است .
4 ترك خويشتندارى و فراموش كردن آن ، يعنى همان صفت ناپسند زيادهروى از حالت رضامندى انسان است بدانچه از دنيا عايد او گشته است .
5 صفت ناپسند افراط در ترس و آن عبارت از اين است كه انسان در حالت ترس از چيزى بترسد كه نبايد بترسد ، در صورتى كه آنچه براى او شايسته است همان رعايت جانب احتياط و ترك كارهاى وحشتناك است .
6 صفت پست تفريط در داشتن ضدّ ترس يعنى آسوده خاطرى و دچار غفلت شدن عقل ، به حدّى كه انسان در مصلحت خود ، و حفظ آسايش و امنيّت خود نينديشد .
7 صفت ناپسند كاستى از فضيلت صبر و تحمّل در برابر مصيبت ، يعنى بىتابى ، امام ( ع ) از اين حالت به دليل پيآمد آن كه همان رسوايى است ، برحذر داشته است .
8 صفت نارواى افراط در به دست آوردن مال دنيا يعنى طغيان به علّت ثروت زياد ، و بىنيازى . طغيان يعنى از حدّ خود تجاوز كردن .
9 صفت پست كوتاهى در صبر بر گرسنگى ، و پيآمد آن را نيز يادآور شده
[ 503 ]
است كه همان زمينگير شدن در اثر ناتوانى از انجام وظيفه است ، و به همين دليل امام ( ع ) از اين خوى ناپسند برحذر داشته است .
10 صفت ناپسند سيرى بيش از حدّ فضيلت اعتدال ، كه پيامد اين عمل عبارت شكمپرى است . و امام ( ع ) به دليل همين پيامد از آن برحذر داشته است .
آنگاه امام ( ع ) با برحذر داشتن از دو طرف افراط و تفريط در خوردن ، به طور اجمال سخن خود را به پايان برده است به اين دليل كه چون تفريط قلب را از فضيلت تهى مىكند ، پس براى آن زيانبخش است ، و افراط در آن نيز قلب را از فضيلت بيرون مىسازد و باعث فساد قلب مىگردد . توفيق نگهدارى از فساد به دست خداست .