ترجمه
« امّا بعد اين كه انسان چيزى را كه بر آن گمارده شده از دست بدهد و در كارى كه درخور آن نيست به زحمت بيفتد ، خود نشان ناتوانى آشكار و رأى و انديشه ويرانگر و مرگآور است .
براستى كه تاخت و تاز تو نسبت به قرقيسيا [ 2 ] و رها گذاشتن مرزهايى كه
[ 1 ] شهرى از شهرهاى عراق كه در ساحل فرات واقع بوده است م .
[ 2 ] نام شهرى در منطقه الجزيره ( واقع در كشور سوريه كنونى ) ، و در محل تقاطع فرات و نهر خابور بوده است م .
[ 334 ]
مأمور حفاظت آنها بودى ، در حالى كه كسى آنها را حفظ نمىكرد و سپاه دشمن را از آنها دور نمىساخته ، تدبيرى آشفته است . در حقيقت تو پلى براى عبور دشمنانت براى چپاول دوستانت گشتهاى ، در حالى كه نه پشتوانه محكمى بودى و نه كسى از تو ترس داشت . نه گذرگاه غارتگران را بستى و نه شكوه دشمن را درهم شكستى ، و نه كسى بودى كه مردم شهر خود را بىنياز كنى و نه از جانب فرمانده خود كارى انجام دادى و السلام » .