شرح
اين مطلبى است كه عارفان باللّه آن را دريافتهاند ، براستى كسى كه خدا و عظمت او را بشناسد و تمام آفريدگان او را نسبت به ذات مقدس او بسنجد بطورى كه از حقيقت مخلوقات و امكان وجودى و نيازمندى ، و در ذات خود استحقاق وجود نداشتن جز از جانب او ، آگاه شود ، خواهد دانست كه تمام اينها در برابر عظمت خدا هيچند و چيزى ناچيزتر از هيچ وجود ندارد . و زيادى حقارت مخلوق در نظر عارف بر حسب درجه عرفان اوست . به يكى از عارفان گفته شد : فلانى پارسا است . پرسيد : در چه چيز ؟ گفتند : در دنيا گفت : دنيا كه در پيشگاه خدا به قدر پر مگسى ارزش ندارد ، زهد و پارسايى در آن چه معنى دارد ؟ پارسايى در مورد چيزى معنى دارد و دنيا پيش من ، چيزى نيست .