شرح
1 هيچ شرافت و بزرگى بالاتر از اسلام نيست ، زيرا كه لازمه اسلام شرافت دنيا و آخرت است .
2 هيچ عزّتى برتر از پرهيزگارى نيست ، چون پرهيزگارى مستلزم همه صفات پسنديدهاى است كه عزّت دنيا و آخرت را به همراه دارند ، پس اين عزّت بالاترين عزّتهاست .
3 و هيچ پناهگاهى محكمتر از پارسايى نيست . كلمه المعقل ( پناهگاه ) را به اعتبار نگهبانى انسان بدان وسيله از عذاب خدا ، استعاره آورده است . و چون پارسايى همان پايبند بودن به كارهاى نيك است ، پس هيچ پناهگاهى استوارتر از آن نيست .
4 هيچ شفيعى سودمندتر از توبه نيست . توضيح آن كه لازمه توبه كردن ،
گذشت قطعى از كيفر توبه كننده است در صورتى كه در شفاعت ديگر واسطهها نتيجه قطعى نيست . لفظ شفيع استعاره از توبه آورده شده است .
5 هيچ گنجى بىنياز كنندهتر از قناعت نيست ، از آن رو كه قناعت فضيلتى است كه لازمهاش آرامش نفس و رضايت به آن چيزى است كه نصيبش شده و بىنيازى از ديگر چيزهاست . در صورتى كه هيچ يك از گنجهاى ديگر دنيا چنين نيستند . لفظ « كنز » استعاره است .
6 هيچ ثروتى براى پيشگيرى از فقر مؤثرتر از تن دادن به روزى نيست ، و اين جمله نظير جمله قبلى است .
[ 721 ]
7 هر كس بر آنچه روزى وى شده ، بسنده كند ، به آسايش رسيده ، يعنى از غم دنيا خواهى و جذب شدن به اهل دنيا آسوده شده است ، و در آرامش فرود آمده ، يعنى بستر آرامش را پناه و مرجع خود قرار داده است .
8 دلبستگى به دنيا كليد رنج و مركب گرفتارى است ، لفظ : رغبة را براى علاقه به دنيا و لفظ مفتاح را از جهت بازگشودن در رنج براى علاقهمند به دنيا ،
استعاره آورده است ، و همچنين لفظ مطيّة را به اعتبار اين كه لازمه دنياخواهى رنج است همان طورى كه مركب سركش ، راكب خود را رنج مىدهد ، استعاره آورده است .
9 حرص ، گردنفرازى و حسد انگيزههاى آلوده شدن به گناهانند .
التقحّم يعنى : با سرعت وارد شدن ، پس حرص به دنيا باعث ظلم ، دروغ ،
فساد ، ترس ، بخل و نظاير آن از رذايل است ، و كبر و گردنفرازى انگيزه بىانصافى و تواضع نكردن ، خودخواهى ، بىباكى و عدم بردبارى و نظاير آنهاست ، و حسد نيز باعث ظلم ، دروغ ، فساد در زمين و ديگر گناهان است .
10 بدكارى جامع تمام عيبهاى زشت است ، كلمه شرّ كلّى است به منزله جنس عيبها و زشتيها ، زيرا كه بر تمام آنها صادق است كه بگويند شر است و معناى جامع بودن همه عيبها همين است .