لغات
جبّان : صحرا صعداء : نوعى از نفس كشيدن است كه شخص مصيبت ديده ، و غم رسيده ،
نفس مىكشد همج : مگس كوچكى همچون پشه رعاع : نوجوانان و ساده لوحان ، افراد تازهكار لقن : تيزهوش احناء : اطراف و جوانب منهوم باللذّة : آزمند در كارى و حريص به لذت مغرم بالجمع : كسى كه علاقه زيادى به جمع آوردن ثروت دارد هجم : ناگهانى وارد شد