شرح
در اين بخش از نامه امام ( ع ) سخنان لطيفى است :
1 امام ( ع ) بر ضرورت ترك خواستهاى گوناگون ، و خوددارى از پيروى خواستهاى جوراجور ، توجّه داده است ، به دليل پيامد ناروايى كه دارد ، يعنى بازماندن از اجراى موارد بسيارى از عدالت ، و جهت ارتباط آن روش با چنين پيامدى روشن است ، زيرا پيروى از خواستههاى گوناگون باعث انحراف از ميانه روى در كارها مىشود . پس از اين كه بر پيامد نادرست ستمكارى توجه داده است ، امر به گسترش عدالت و برابر داشتن مردم در برابر حق ، فرموده ، آنگاه بر فضيلت عدل و داد با قياس مضمرى اشاره كرده است كه صغراى آن عبارت :
فانّه . . . العدل است كه تقدير آن چنين است : زيرا در ستمكارى ، چيزى جاى عدالت را پر نمىكند ، و كبراى مقدر آن نيز چنين است : و هر چه را كه ستم و جور جبران نكند ، بايد آن را انجام داد و از آن پيروى كرد .
2 چون پيروى از تمايلات گوناگون ، از امورى است كه اگر مانند آن در حقّ خود وى و يا درباره كسى از كارگزاران وى اتّفاق بيفتد ، آن را زشت و ناروا مىشمارد و به منزله آزارى است كه به او مىرسد ، از اينرو امام ( ع ) او را مأمور به اجتناب كرده و دستور داده است كه مبادا از جانب او درباره ديگران عملى سر بزند كه مانند آن را از ديگران در حق خود نمىپسندد . و عبارت امام ( ع ) مقصود را بخوبى مىرساند ، و هدف بر حذر داشتن از چنان كارى است .
3 وانگهى او را مأمور ساخته كه خويشتن را براى اجراى واجبات الهى آماده سازد ، بنا به دو انگيزه اميد به پاداش و ترس از عقوبت ، زيرا آنها انگيزه عملند .
4 به وى هشدار داده است كه دنيا جاى گرفتارى و آزمون است ، چنانكه
[ 329 ]
خداى متعال فرموده است : الّذى خَلَقَ المَوْتَ وَ الحَيوةَ لِيَبْلُوَكُمْ ايُّكُمْ اَحْسَنُ عَمَلاً [ 1 ] .
و چون عمل صالح در دنيا باعث آمادگى براى خوشبختى دائم است ،
ناگزير آسودگى از عمل در دنيا ، باعث واگذاشتن وسيله خوشبختى است كه روز قيامت سعادت جز بدان وسيله ميسّر نمىشود ، بنابر اين از جمله پيامدهاى آسودگى در دنيا تأسّف خوردن بر نتيجهاى است كه روز قيامت از فراغت عايد مىشود .
5 او را متوجّه بر ضرورت انجام عمل حق ساخته است ، از آنرو كه هيچ چيز او را از حق بىنياز نمىگرداند ، زيرا جز حق همه چيز ، بيهوده كارى است ، و بيهوده كارى باعث نيازمندى در آخرت است ، بنابر اين باطل باعث بىنيازى نمىشود .
6 او را بر اين مطلب توجه داده است كه از جمله حقوق واجب بر او حفظ خويشتن است ، يعنى خود را از لغزش بر صراط مستقيم و افتادن در راستاى جهنم حفظ كند ، سپس نسبت به مردم با كوشش و تلاش رسيدگى كند و دست آنها را در راه امر به معروف و نهى از منكر بگيرد ، و حفظ خويشتن را از آنرو مقدّم داشته كه اهميت بيشترى دارد و بر ضرورت هر دو مورد با اين عبارت توجه داده است فانّ الّذى . . . مقصود آن است كه آنچه از كمالات و پاداش به دليل پايبندى دو امر مذكور در آخرت عايدت مىشود از آنچه كه از طريق عدالت و احسان تو به مردم به صورت منفعت و يا دفع ضرر ، به آنها مىرسد ، برتر است . توفيق از آن خداست .
[ 1 ] سوره ملك ( 67 ) آيه ( 2 ) يعنى : خدايى كه مرگ و زندگى را آفريد كه شما بندگان را بيازمايد تا كدام نيكوكار تريد .
[ 330 ]