فرموده است : لا يثلمه العطاء . . . تا نائل .
معناى استقصاى نائل اين است كه عطا گيرنده ، جود و بخشش خداوند را به حدّ نهايت آن برساند ، و اين موضوع چنان كه فرموده است محال است ، و برهان آنچه در اين باره فرموده اين است كه خلل و نقصان و پايان گرفتن و به نهايت رسيدن آنچه در مقدور است مستلزم محدوديّت و نياز است ، كه اين دو از صفات ممكنات مىباشد و خداوند واجب الوجود است و هيچ يك از شؤون او ممكن الوجود نيست . و چون هر چه در معرض اين احوال قرار گيرد در زمره ممكنات است ، بنابراين واجب الوجود از اين احوال منزّه مىباشد ، همچنين برهان گفتار آن حضرت كه فرموده است : لا يلويه شخص عن شخص يعنى : كسى نمىتواند او را از ديگرى روگردان كند ، تا . . . و لا تولهه عن عقاب اين است كه روگرداندن و سرگرم شدن مستلزم غفلت از چيزى ، و پرداختن به چيزى ديگرى است كه پيش از اين از آن غافل بوده است ، همچنين اگر دادن نعمتى مانع از باز گرفتن نعمتى ديگر شود ، و خشم و غضب ، بذل لطف و رحمت را جلوگير باشد مستلزم اين است كه قدرت او محدود و ناچيز بوده و تعلّق به منشأئى جسمانى داشته باشد ، كه
[ 788 ]
اين نيز مستلزم نقصان كه لازمهاش احتياج و امكان است خواهد بود و خداوند متعال از نياز و امكان منزّه مىباشد ، و نيز بذل رحمت ، او را از عقاب و كيفر باز نمىدارد ، زيرا ترحّم مستلزم رقّت طبع و نرمدلى ناشى از عوارض جسمى است و ذات مقدّس بارى تعالى از اينها منزّه است .