ترجمه
« خداوند محمّد را كه درود خداوند بر او و خاندانش باد به حقّ برانگيخت تا بندگانش را از پرستش بتان به پرستش خود درآورد ، و از فرمانبردارى شيطان آزاد ، و به اطاعت خود وادار كند ، به وسيله قرآنى كه آياتش روشن و احكامش استوار است ، تا در آن هنگام كه بندگان پروردگارشان را نمىشناختند بشناسند ، و از آن پس كه او را انكار مىكردند به او اقرار كنند ، و در زمانى كه او را باور نداشتند به اثبات وجود او بپردازند ، از اين رو خداوند سبحان بىآن كه با چشم ديده شود در خلال آيات كتابش بر آنان جلوه كرد ، و بىآن كه او را ببينند از خلال مظاهر قدرتش خود را به آنان نماياند ، و آنها را از قدرت و سطوت خويش بيم داد و آگاه ساخت كه چگونه كيفرهاى گوناگون ، اقوامى را از صفحه زمين محو و نابود ساخته ، و با عذابهاى سخت هستى ، آنان را درو كرده است .
[ 367 ]
بىگمان پس از من روزگارى براى شما فرا خواهد رسيد كه چيزى از حقّ پنهانتر و از باطل آشكارتر و از دروغ بستن بر خدا و پيامبرش بيشتر نخواهد بود ،
در نزد مردم آن زمان كالايى كسادتر از اين نيست كه قرآن چنان كه شايسته آن است خوانده شود ، و رايجتر از اين نيست كه به دلخواه ، تفسير و در معانى آن تغيير داده شود ، در شهرها چيزى زشتتر از كار خوب ، و خوبتر از كار بد نباشد ، حاملان قرآن آن را كنارى گذارند ، و حافظانش آن را فراموش كنند ،
در آن روزگار كتاب خدا و پيروان راستين آن رانده و به دور افتادهاند ، آنها دو يار همراه و همگامند كه هيچ كس به آنها پناه نمىدهد ، از اين رو اگر چه در آن زمان قرآن و اهل آن در ميان مردمند امّا در ميان آنان و همراه آنها نيستند ،
زيرا گمراهى و هدايت اگر هم در يك جا جمع شوند با يكديگر توافق و سازگارى ندارند ، مردم آن روزگار بر تفرقه و پراكندگى از دين اتّفاق كرده ، و در اتّحاد و يگانگى اختلاف دارند ، چنين مىنمايد كه آنان كتاب خدا را امام و پيشوايند و كتاب خدا امام و پيشواى آنها نيست ، لذا در نزد اين مردم از قرآن جز نامى باقى نمىماند و از آن جز خطّ و نوشتهاش چيزى نمىشناسند آنها از دير زمان نيكوكاران را به انواع شكنجهها دچار ساختند ، و گفتار راست آنها را دروغ بر خدا ناميدند ، و بدى را كيفر نيكى قرار دادند .
بىشكّ آنانى كه پيش از شما بودند به سبب آرزوهاى دراز ، و دور پنداشتن مرگ هلاك شدند ، تا آنگاه كه مرگشان فرا رسيد ، مرگى كه عذرها را ردّ مىكند و با آن درهاى توبه بسته مىشود و عذابهاى كوبنده و كيفرها به همراه آن فرا مىرسد .
اى مردم هر كس از خداوند نصيحت بخواهد ، خداوند او را موفّق مىدارد ، و هر كس گفتار خدا را دليل خويش قرار دهد ، به راستترين و استوارترين راهها هدايت مىشود ، زيرا كسى كه در پناه خدا جاى گيرد ايمن ، و آن كه با خدا دشمنى ورزد ترسان و هراسان است ، به راستى كسى كه خداوند را به بزرگى شناخت سزاوار نيست خود را بزرگ بشمارد ، زيرا سرافرازى و برترى آنانى كه به مرتبه عظمت خداوند آگاه شدهاند به اين است
[ 368 ]
كه در برابر او فروتنى و تواضع كنند ، و سلامت آنانى كه به قدرت بىكران او دانا شدهاند اين است كه براى او سر تسليم فرود آورند ، پس شما همانند انسان تندرستى كه از مبتلا به گرى مىگريزد ، و سالمى كه از بيمار اجتناب مىكند از حقّ دورى نكنيد ، و بدانيد شما هرگز راه راست را نخواهيد شناخت مگر اين كه كسى را كه آن را رها كرده بشناسيد ، و هرگز به پيمان خداوند وفا نخواهيد كرد مگر به كسى كه آن را شكسته ، دانا باشيد و بدان چنگ نخواهيد زد مگر به كسى كه آنرا دور انداخته آگاه شويد ، بنابر اين ، اين آگاهيها را از اهل قرآن بخواهيد زيرا آنها سرچشمه حيات دانش و مايه مرگ جهلند ، آنان كسانى هستند كه داورى آنها از ميزان دانششان ، و خموشى آنها از قوّت منطقشان ، و ظاهر آنها از پاكى باطنشان خبر مىدهد ، آنان با دين مخالفت نمىكنند و در آن اختلاف ندارند ، دين درباره آنان شاهدى صادق ، و خاموشى ناطق است . »