شرح
امام ( ع ) خداوند را از چند نظر به شرح زير ستايش كرده است :
1 اين كه خداوند در چندين سوره قرآن « حمد » را كليد و سرآغاز ذكر خود قرار داده است .
2 اين كه حمد سبب مزيد بخشايش اوست ، و مراد از حمد در اين جا شكر است چنان كه خداوند متعال فرموده است : « لَئنْ شَكَرْتُمْ لأزِيْدَنَّكُمْ [ 1 ] » و مىدانيم كه شكر نعمت ، نعمتت افزون كند .
3 اين كه حمد دليل بر نعمتهاى خداوند است ، زيرا شكر تنها براى ولينعمت گزارده مىشود ، و دليل بزرگى اوست و استحقاق شكر اختصاص به ذات مقدّس حقّ تعالى دارد و اوست كه سزاوار شكر و سپاس است ، زيرا او مبدأ همه نعمتهاست و شكر جز براى او شايسته نيست .
پس از اين امام ( ع ) به پند و اندرز شنوندگان مىپردازد ، و رفتار روزگار را با گذشتگان به آنها گوشزد مىكند ، تا به توجّه به اين كه آنها نيز مانند گذشتگان و ملحق به آنهايند از گمراهى باز گردند و براى زندگى پس از مرگ كار كنند ،
سپس به احوال روزگار و سپرى شدن ايّام آن اشاره مىكند كه هر چه از آن مىگذرد ديگر باز نمىگردد و اين كه هر دورانى را اهلى و بهرهاى از دنياست كه
[ 1 ] سوره ابراهيم ( 14 ) آيه ( 7 ) يعنى : اگر شكر كنيد نعمت خود را بر شما مىافزاييم .
[ 488 ]
وجود آن در گرو وجود همان دوران است و با سپرى شدن آن از ميان مىرود و براى هميشه پايدار و باقى نمىماند .
اين كه فرموده است : آخر فعاله كأوّله يعنى آثار و اعمال روزگار شبيه يكديگر و آنچه در آخر آن خواهد گذشت همانند آغاز آن است ، بدين معناست كه آنچه در يك زمان موجب آبادانى و شكوفايى مىشود با سپرى شدن آن زمان ،
رونق و آبادانى آن نيز به پايان مىرسد و احوال روزگار پيوسته بدين گونه و بر يك قانون سپرى مىگردد ، جمله متشابهة اموره نيز به همين معناست ، زيرا همان گونه كه روزگار در گذشته و از نخست گروهى را به تهيدستى و برخى را به توانگرى و عدّهاى را به زبونى و بعضى را به سوى مجد و شرف مىكشانيده ، و به دستهاى جامه هستى پوشانيده و عدّه ديگر را به ديار نيستى فرستاده است پس از اين و در آخر نيز چنين است .