فرموده است : فاهدأو عنّى و انظروا ما ذا يأتيكم به من أمري .
اين گفتار دلالت دارد كه آن حضرت در اين باره منتظر به دست آمدن فرصت بود ، پس از اين آنان را از شتاب در اقدام به كارى كه موجب تضعيف قدرت دين و موجب سستى و زبونى آن مىگردد بيم مىدهد زيرا اگر آن حضرت در اين موقع ، دستگيرى و مجازات كشندگان عثمان را آغاز مىكرد ، از بروز و تجديد فتنهاى كه از آشوب نخستين يعنى فتنه قتل عثمان بزرگتر و دامنهاش گستردهتر باشد ايمنى حاصل نبوده و احتمال آن بسيار قوى بود ، بنابراين آنچه مقتضاى تدبير و موافق عقل و شرع به نظر مىرسيد ، خوددارى از دست زدن به اين كار تا برقرارى آرامش و فرو نشستن فتنه و خشم انقلابيها و بازگشت آنها به شهر و
[ 588 ]
ديار خود بود ، با اين حال دور نيست كه امام ( ع ) در اين انتظار بود كه فرزندان و بستگان عثمان طبق معمول براى دادرسى و خونخواهى مراجعه و اشخاصى را كه در كشتن عثمان دست داشته و او را محاصره كرده بودند به نام معرفى كنند تا حاكم بتواند حكم خدا را درباره آنها اجرا كند ، ليكن اين امر صورت نگرفت ، و معاويه به همراه مردم شام سر به طغيان برداشت ، و بازماندگان عثمان نيز نزد او رفته دست به دامن او زدند ، و از حوزه فرمانروايى امير مؤمنان ( ع ) جدا گرديدند ، و به صورت شرعى براى خونخواهى قتل عثمان اقدام نكردند ، و تنها با ستيزهگرى و غلبه جويى خواستار قصاص بودند ، و معاويه نيز اين قضيّه را وسيلهاى براى برانگيختن تعصّبهاى جاهلى و احساسات قبيلهاى قرار داد ، و هيچ كدام از اينها براى قصاص از راه درست وارد نشدند ، برخى گفتهاند قيام طلحه و زبير و نقض بيعت آنها با امير مؤمنان ( ع ) و شروع آنها به غارت اموال مسلمانان در بصره و كشتار صلحاى مسلمانان آن جا و ديگر وقايعى كه در اين هنگام اتّفاق افتاد ،
مانع آن شد كه امام ( ع ) كشندگان عثمان را قصاص كند و از اين روست كه آن حضرت ضمن برخى از سخنان خود به معاويه مىفرمايد : امّا اين كه خونخواهى عثمان را در خواست مىكنى ، به فرمان درآى و خونخواهان عثمان را براى داورى به نزد من روانه كن ، تا برابر كتاب خدا و سنّت پيامبرش ( ص ) درباره تو و آنها رفتار شود .