فرموده است : و يخلده فيما اشتهت نفسه .
دليل اين گفتار قول خداوند متعال است كه فرموده است : « وَ هُمْ فِيْمَا اشْتَهَتْ أنْفُسُهُمْ خَالِدُوْنَ [ 14 ] » مراد از منزل كرامت ، جايگاه با بركتى است كه خداوند دستور درخواست آن را به بندگان خود داده و فرموده است : « قُلْ رَبِّ أنْزِلْنِيْ مُنْزَلاً مُبَارَكاً وَ أَنْتَ خَيْرُ الْمُنْزِليْنَ [ 15 ] » منظور از سرايى كه براى خود برگزيده بهشت است و اين كه خداوند آن را به خود نسبت داده براى بزرگداشت بهشت و برانگيختن رغبت و شوق دست يافتن به آن است و حسن اين نسبت روشن است ، زيرا باغهاى محسوس دنيا عاليترين جاهايى است كه براى نشيمن برگزيدهترين و شريفترين مردم در نظر گرفته مىشود ، امّا باغ يا بهشت معقول ، كيفيّت آن بستگى به درجات وصول و ميزان برخوردارى انسان از معارف الهى دارد ، همان معارفى كه مايه سعادت و سرور و لذّت كامل است . اين بهشت معقول همه شرايط عقلى و امتيازهاى روحى را براى اين كه جايگاه دوستان خدا و خاصّان او و فرشتگان و پيامبرانش باشد داراست و معمولا اگر پادشاهى نظرش بر اين قرار گرفت كه ساختمانى براى سكونت خويش و نزديكان خود بنا كند ، گفته مىشود كه اين ساختمان به شاه اختصاص دارد و او آن را بر پا كرده است ، بارى از ظاهر اين گفتار بر مىآيد كه بهشت در آسمانهاست و عرش بر روى آن قرار دارد ، و در اين سخن نيز نكته لطيفى است . زيرا مىدانيم كه از اطلاق عرش گاهى فلك نهم اراده مىشود و زمانى منظور از عرش ، عقل اوّل است به اعتبار اين كه صور همه موجودات در آن است و به همه آنها احاطه دارد و حامل معرفت صانع نخستين جلّ و علا مىباشد ، و گاهى هم مراد از عرش سلطنت و عظمت پروردگار است ، واژه
[ 14 ] سوره انبياء ( 21 ) آيه ( 102 ) يعنى : . . . و آنان در آنچه دلشان بخواهد جاودانه متنعّم مىباشند .
[ 15 ] مؤمنون ( 23 ) آيه ( 29 ) يعنى : بگو پروردگارا ما را در منزلگاهى مبارك فرود آر و تو بهترين فرود آورندگانى .
[ 736 ]
ظلّ ( سايه ) را براى عرش استعاره فرموده است ، كه در معناى اوّل مراد فلك نهم است ، زيرا حركت افلاك از جمله اسبابى است كه نفوس بشرى و فلكى را براى وصول به معارف الهى كه مايه آسودگى از آتش نادانى است آماده مىكند همچنان كه سايه ، سبب آسايش و رهايى از گرمى آفتاب مىباشد ، و در معناى دوّم منظور عقل اوّل است ، براى اين كه معارف الهى كه به واسطه اين فرشته مقدّس بر ضماير كسانى كه آمادگى و شايستگى آن را دارند افاضه مىشود موجب حصول بزرگترين آسايش و آرامش است ، و سايه نيز چنين است ، و در معناى سوّم مقصود اين است كه سلطنت و عظمت حقّ تعالى بر هر قدرت و بزرگى غلبه و برترى مطلق دارد و چون بزرگوارى او مبدأ آسايش نفوسى است كه آنها را به كمالات عقلى آراسته است ، لذا عرش سايه قدرت و عظمت پروردگار است كه به آن پناه برده مىشود ، و اطلاق واژه سايه بر نعمت و قدرت در عرف روشن است ،
مثلا گفته مىشود : من در سايه فلان ، و يا در سايه شاه و دادگرى او هستم ، يعنى از نعمت و عنايت او برخوردارم [ 16 ] .