7 حسن تلاوته :
قرآن را نيكو قراءت كردن ، يكى از اسباب فهم معانى قرآن ، و باعث تدبّر و انديشه در آيات آن است ، و با تلاوت نيكوى آن است كه فوايد آن ظاهر ، و از قصّههاى آن عبرت و منفعت حاصل مىشود ، البتّه قرآن زمانى پربارترين قصّهها و گفتههاست كه همانگونه كه پيش از اين بيان داشتهايم ، حقّ تلاوت آن ادا ، و چنان كه شايسته و سزاوار است قراءت شود .
پس از اين امام ( ع ) بيانات خود را درباره امورى كه ذكر فرموده و اعمالى كه بر شمرده و شايسته است اين اعمال مطابق علم و فقه انجام شود ، با اشاره به نقصان ارزش دانشمندى كه به دانش خود عمل نمىكند ، تأكيد مىفرمايد و نخست او را با نادانى كه از راه حقّ و صراط مستقيم منحرف شده ، برابر ساخته ، و سپس از او نيز پستتر شمرده است . امّا علّت اين كه چنين دانشمندى با نادان گمراه برابر است اين است كه هر دو از ثمرات جهل كه همان گمراهى و انحراف است بطور يكسان برخوردارند ، و در عدم انتفاع از فوايد دانش و ثمرات آن كه اعمال صالح است با يكديگر برابرند ، و اين كه امام ( ع ) او را از نادان منحرف نيز پستتر و زبونتر شمرده به سه دليل است :
1 اين كه حجّت ، عليه او بزرگتر و كاملتر مىباشد از اين روست كه جاهلان و نادانان مىتوانند بگويند « اِنَّا كُنَّا عَنْ هَذَا غَافِليْنَ » يعنى : ما از اين غافل بوديم و نمىدانستيم ، امّا عالم نمىتواند چنين چيزى بگويد ، چنان كه پيامبر گرامى ( ص ) فرموده است : العلم علمان : علم على اللّسان فذلك حجّة اللّه
[ 143 ]
على بن آدم ، و علم في القلب فذلك العلم النّافع يعنى : « دانش دو گونه است :
دانشى كه بر زبان جارى است ، و اين برهان خدا عليه فرزند آدم است ، و ديگر دانشى است كه در دل جاى دارد ، و آن دانشى كه سود مىدهد همين است » ،
مراد اين است كه اين گونه دانش موجب فرمانبردارى خدا ، و عمل به اوامر و نواهى اوست .
2 اين كه افسوس و حسرت براى چنين دانشمندى لازمتر و سزاوارتر مىباشد ، بدين سبب است كه جاهلان ، آگاه نيستند كه به علت جهالت و غفلت ،
چه مدارج كمالى را از دست مىدهند ، و پس از مردن ، اگر چه از نعمتهاى بهشت محروم ، و از آنچه خداوند براى دوستان آگاه خود آماده ساخته محجوبند ،
ولى چون لذّات بهشت را نديده ، و حلاوت معرفت آلهى را نچشيدهاند ، افسوس و حسرت آنها بر اين حرمان ، و اسف و اندوه آنان بر كوتاهى و تقصيرى كه در تحصيل اين مدارج كردهاند زياد نيست ، بر عكس كسى كه به مسائل مزبور آگاه ، و به برترى نعمتهاى آخرت در مقايسه با لذّات دنيا دانا باشد ، پس از مرگ هنگامى كه در مىيابد آنچه او را از رسيدن به لذّتهاى آخرت باز داشته ، و از وصول به درجات قرب خداوند محروم ساخته ، كوتاهى و تقصير او در عمل به دانش خود بوده ، با توجّه به اين كه مىدانسته در صورت تقصير در عمل چه كمالات و درجاتى را از دست خواهد داد ، تأسّف و اندوه او هر چه بيشتر ، و حسرت او از هر كس زيادتر خواهد بود . اين قضيّه مانند اين است كه كسى ارزش گوهر گرانبهايى را بشناسد ،
و بداند كه با چه مبلغى مىتواند آن را به دست بياورد و توان آن را دارد ، سپس به جاى كوشش در تحصيل آن به بازى سرگرم شود ، تا اين كه فرصت از دست او برود ، در اين صورت آه و افسوس او شديد و پشيمانى وى از كوتاهى و تقصيرى كه در اين راه كرده است ، بسيار خواهد بود ، امّا كسى كه ارزش گوهر را ندانسته چنين حسرت و ندامتى نخواهد داشت .
3 و هو عند اللّه ألوم ، يعنى : عالمى كه دانش خود را به كار نبسته ، نزد
[ 144 ]
خداوند نكوهيدهتر ، و بيشتر مورد سرزنش و ملامت است . شدّت نكوهش درباره كسى كه جان از تنش بيرون رفته بر سبيل مجاز بوده و تعبيرى از اين است كه زبان كسى كه از روى علم و آگاهى ، خدا را معصيت كرده است ، از پوزش و عذرخواهى ، ناتوان و منقطع خواهد شد ، و اين كه او بيشتر مورد نكوهش و سرزنش خداوند خواهد بود ، براى اين است كه اقدام عالم بر ارتكاب گناهى كه قبح و زشتى آن را مىداند ناشى از نهايت تسليم و انقياد او در برابر نفس امّاره ، و نشانه منتهاى اطاعت و فرمانبردارى او از شيطان و ياران اوست ، و اين عمل او ، با كردار نادان ناآگاه قابل مقايسه و برابرى نيست ، زيرا در عالم ، نيروى بازدارندهاى كه همان آگاهى او به زشتى گناه است وجود دارد ، و او آن را مغلوب هواى نفس ساخته و پيروى از انگيزه شيطانى را بر آن ترجيح داده است ، امّا در نادان چنين نيروى بازدارنده و آگاهى كه در برابر انگيزههاى شيطان ايستادگى و مقابله كند وجود ندارد ، و شكّ نيست كه شدّت ملامت ، بستگى به درجه اطاعت او از شيطان دارد ، بويژه اگر اين اطاعت و تسليم ، با علم و آگاهى به عواقب آن كه هلاكت ابدى است ، واقع شده باشد ، بنابر اين روشن است كه عالم بى عمل در نزد خداوند نكوهيدهتر و سرافكندهتر است . توفيق و محفوظ ماندن از شرّ شيطان بسته به لطف خداست .
[ 145 ]