فرموده است : و إنّ النساء همهنّ زينة الحياة الدّنيا و الفساد فيها .
توضيح مطلب اين است كه : زنان پيرو دو نيرويند ، يكى نيروى شهويّه است ، كه انديشه آنها را به زيب و زيور دنيا مشغول مىكند ، ديگرى نيروى غضبيّه است كه فكر آنها را متوجّه ايجاد فساد و تباهى در زندگى مىسازد ، از اين رو كسى كه فرمانگزار اين دو نيرو است بايد در زمره زنان به شمار آيد . و چون امام ( ع ) پيروان شرّ و بدى را در كسانى منحصر فرموده است كه از نيروهاى شهوت و غضب متابعت مىكنند به ذكر صفات سه گانه مؤمنان كه همگى سركوب كننده و شكننده اين دو نيرويند پرداخته است ، اين صفات يكى احساس زبونى و اظهار فروتنى در برابر خداوند ، و ديگرى بيم از خشم او ، و سوّم ترس از كيفر اوست روشن است كه هر يك از اين صفات ، انسان را از زياده روى در شهوت و غضب باز مىدارد ، و مانع آن مىشود كه انسان در به كارگيرى اينها از حدّ اعتدال بيرون رود ، فايدهاى كه از بيان اين نكات مورد نظر است ، نفرت دادن مردم از اطاعت شهوت و غضب ، و هشدار دادن به اين است كه هر كس در استفاده از اين دو غريزه از حدّ اعتدال خارج شود به ميزانى كه شايسته و سزاوار است به چهار پايان
[ 451 ]
يا درّندگان و يا زنان شبيه مىگردد ، و اين چيزى است كه هر خردمندى از آن روگردان است و همان است كه آن بزرگوار با جمله اعقل ذلك امر به تعقّل و درك آن فرموده است . در اين جا سزاوار است بنگريم كه اين سخنان چه اشارهها و نكتههاى لطيفى را در بر دارد ، و آن بزرگوار با ديده حقّ بين خود آن چنان كه هست آنها را تذكّر داده است ، و ما هنگامى كه با اين گونه سخنان كه مشحون از دانش و حكمت است برخورد مىكنيم و به ياد مىآوريم كه آن بزرگوار آن را در كتابى نخوانده و از بحثى استفاده نكرده است در مىيابيم كه اين فيض ربّانى است كه از طريق سرور بشر و استاد و مرشدش ( ص ) به آن بزرگوار منتقل شده است .
عبد الحميد بن ابى الحديد [ 9 ] شارح فاضل نهج البلاغه رحمه الله گفته است كه باطن سخنان مذكور به سران جنگ جمل اشاره دارد ، زيرا آنها در صدد بر آمدند با از ميان بردن آن حضرت و كشتار مسلمانان ، خشم خود را فرو نشانند ، و همانها بودند كه بر كارى كه خود ، آن را مرتكب شده بودند آن بزرگوار را سرزنش كردند ، و اين همان برانگيختن و گردآورى مردم بر ضدّ عثمان و محاصره خانه او بود ، همچنين سران جنگ جمل بودند كه براى رسيدن به مطامع خود ، با اظهار بدعت و ايجاد فتنه به مردم بصره رو آوردند ، و دورويى كردند ، و به دو زبان با مردم سخن گفتند ، زيرا آنها پيش از اين با امام ( ع ) بيعت كرده و نسبت به آن حضرت اظهار خشنودى كردند ، ليكن پس از آن چهره ديگرى از خود نشان داده بيعت خود را با او شكستند ، از اين رو امام ( ع ) اين گناه آنان را به منزله شرك به خدا دانسته است كه جز با توبه آمرزيده نخواهد شد . پس از اين شارح مذكور گفته است كه مراد از جمله اعقل ذلك تعقّل و درك همين موضوع است ، زيرا مثل هر چيزى دليل اشباه و نظاير خود مىباشد . و توفيق از خداوند است .
[ 9 ] عزّ الدّين عبد الحميد بن محمّد بن محمد بن حسين ابن ابى الحديد مداينى اديب و مورّخ از رجال دربار بنى عبّاس بوده است ، مهمترين كتاب او شرح نهج البلاغه است كه آن را به نام ابن علقمى وزير عباسيان نوشته است .
تولّد او به سال 586 ه بوده و در سال 655 ه وفات كرده است . فرهنگ دهخدا ( مترجم ) .
[ 452 ]