6 المجلّوبه غربيب العمى :
واژه غربيب براى شدّت تاريكى جهل ، و واژه جلا را براى از ميان رفتن اين تاريكى بر اثر تابش انوار نبوّت ، استعاره آورده است .
پس از اين مردم را مخاطب قرار داده ، آنان را به زشتيها و عيبهاى دنيا آگاه مىكند ، از جمله اين كه روزگار آرزومندان و شيفتگان خود را كه دل به آن خوش داشته و بر آن اعتماد كردهاند مىفريبد ، زيرا كسى كه به دنيا دل بسته و آرزوهايى را در سر مىپروراند پيوسته درباره آنچه در انديشه دارد نشانههايى خيالى و دلايل موهومى به ذهن او مىرسد و مىپندارد كه خواستهاى او قابل
[ 679 ]
حصول و ثمر بخش است و همين پندار موجب درازى آرزوهاى او مىگردد ، امّا گاهى پيش از آن كه به اين آرزوها برسد نابود مىشود . و گاهى هم پس از تحمّل رنجهاى دراز پوچى و بطلان اين دلائل و خيالات بر او آشكار مىگردد .
يكى ديگر از زشتيهاى دنيا اين است كه هر كس در راه رسيدن به آن بكوشد و آن را دوست بدارد ، دنيا درباره او بخل نمىورزد ، و راه رسيدن او را به سر منزل نابودى آسان مىگرداند ، و وى را هدف تير مصيبتهاى شگرف و نابهنگام قرار مىدهد .
ديگر اين كه هر كس به دنيا دست يابد ، دنيا بر او چيره مىشود ، يعنى هر كس در اين جهان سلطنت و قدرتى پيدا كند دنيا بزودى بر او غلبه يافته به هلاكتش مىرساند .
صفات مذكور از قبيل اين كه دنيا آرزومندان خود را مىفريبد ، و هر جا غلبه يابند بر آنها چيره مىشود و بر دوستان خود رحم نمىكند كه همه از شؤون دشمنى حيلهگر است ، استعارهاند ، وجه مناسبت اين است كه زندگى دنيا و شيفتگى و دلبستگى به آن ، و دولت و قوّت يافتن در آن همگى مستلزم نابودى در دنيا و آخرت است همچنان كه فريفته شدن به دشمن مكّارى كه دوستى هيچ كس را در دل ندارد و بر كسى اعتماد نمىكند موجب هلاكت و نابودى است .
سپس تذكّر مىدهد كه شكر منعم واجب است ، و بايد از قصور خود در سپاس نعمتهاى خداوند به او پناه برد ، و سوگند ياد مىكند كه نعمت از مردم گرفته نمىشود جز به سبب گناهانى كه مرتكب مىشوند ، و اين سخن اشاره است به اين كه گناه ، موجب زوال نعمت و نزول عذاب و انتقام خداوند است ، زيرا اگر مردمى با وجود ارتكاب گناه ، مستحقّ افاضه نعمت و بخشش باشند ، سلب و منع نعمت از اين مردم كه شايستگى و آمادگى آن را دارند عين ظلم است ، و اين از خداوند كه فيّاض مطلق است محال است ، چنان كه فرموده است : « وَ مَا رَبُّكَ
[ 680 ]
بِظَلاّمٍ لِلْعَبيْدِ [ 1 ] » و نيز اشاره به همين معنا دارد آيه شريفه : « إنَّ اللّهَ لاَ يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأنْفُسِهِمْ [ 2 ] » يعنى خداوند آنچه را به قومى داده دگرگون نمىكند مگر آن گاه كه در نتيجه به جا آوردن گناه استعداد دگرگونى پيدا كنند .