15 فرموده است : إن استصعبت . . . تا تحبّ .
اين سخن درباره مقاومت مسلمان پرهيزگار است كه هنگامى كه نفس امّاره كار را بر او دشوار مىسازد در برابر او پايدارى مىكند ، و آن را بر خلاف آنچه ميل دارد مجبور مىسازد ، و به خواستهها و تمايلات آن اعتنا نمىكند .
16 روشنى چشم و شادى دل خود را در چيزهايى مىداند كه از ميان رفتنى نبوده ، و در زمره كمالات نفسانى پايدار باشد ، مانند دانش و حكمت و صفات برجسته اخلاقى كه همگى متضمن لذات باقى و سعادت دائمى است . اصطلاح قرّة عينه ( روشنى چشمش ) كنايه از خوشى و شادمانى اوست ، زيرا مستلزم اين است كه با ديدن آنچه مطلوب اوست چشمش بدان قرار و آرام گيرد ، و از آنچه رفتنى و ناپايدار است چشم پوشد و زهد اختيار كند .
17 بردبارى را با دانش در آميخته است ، پس نادان نيست تا سبكسرى كند ، همچنين گفتار را با كردار قرين ساخته است در نتيجه آنچه را نمىكند
[ 765 ]
نمىگويد ، و به كار نيكى كه خود آن را به جا نمىآورد فرمان نمىدهد ، و از كار زشتى كه پس از گفتن ، خودش مرتكب آن مىشود ديگران را نهى نمىكند ، و از وعده خود تخلّف نمىورزد تا خود را در زمره دشمنان خدا قرار دهد ، چنان كه فرموده است : « كَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللّهِ أَنْ تَقُوْلُواْ مَا لاَ تَفْعَلُوْنَ » [ 9 ] .
18 آرزويش كوتاه است ، و آمال دور و دراز ندارد ، زيرا مرگ را بسيار ياد مىكند ، و پيوسته در انديشه لقاى پروردگار است .
19 لغزشهايش اندك است ، مىدانيم كه لغزشهاى خداشناسان از قبيل ترك اولى است ، زيرا صدور كارهاى خوب و شايسته ، ملكه و طبيعت آنها گرديده ،
و انگيزههاى لغزش و خطا در آنها كم بوده ، و به ندرت و بر حسب ضرورت و يا اشتباه مرتكب اين امور مىشوند ، و در اين باره شكّى نيست .
20 دل او در برابر خداوند ترسان و خاشع است ، زيرا نظر بر عظمت معبود و جلال كبريائى او دارد .
21 نفس او قانع است ، اين صفت بر اثر توجّه به حكمت و قدرت خداوند است ، و اين كه اوست كه روزى مردم را تقسيم مىكند ، تصوّر سودى كه قناعت در دنيا ، و نتايجى كه در آخرت دارد اين صفت را در او راسختر و نيرومندتر مىگرداند .
22 خوراك او اندك است ، زيرا مىداند كه پرخورى مايه از دست رفتن زيركى و هشيارى ، و موجب از ميان رفتن نرمدلى و پديد آمدن سخت دلى و تنبلى است .
23 كارش آسان است ، يعنى به خاطر كسى خود را به رنج نمىاندازد ، و ديگرى را به زحمت وا نمىدارد .
24 دينش را نگهبان است ، و چيزى از آن را ترك نمىكند ، و خللى بر آن
[ 9 ] سوره صفّ ( 61 ) آيه ( 3 ) يعنى : نزد خدا بسيار موجب خشم است سخنى بگوييد كه بدان عمل نمىكنيد .
[ 766 ]
وارد نمىسازد .
25 شهوتش مرده است ، واژه مرگ براى خاموشى و فرو نشستگى شهوت او در جهت آلودگى به حرام استعاره شده ، و اين حالت ناشى از ملكه عفّت اوست .
26 خشم خود را فرو برده است ، اين صفت از فضيلتهاى نيروى غضبيّه است .
27 نيكى او مورد اميد و انتظار است ، زيرا نيكوكارى بيشترين كار اوست ،
و مردم از شرّ او ايمن و آسودهاند ، براى اين كه مىدانند او قصد بدى و آزار رسانى ندارد .