2 قيام كلّ شىء به :
بايد دانست كه ممكنات يا جوهرند يا عرض و هيچ يك از جواهر و اعراض به خودى خود موجود نيست ، در مورد اعراض روشن است كه وجود آنها نيازمند محلّ جوهرى است ، و تحقّق وجود جواهر در جهان هستى نيز بسته به وجود علل آنهاست ، و سلسله عليّت نيز به فاعل اوّل جلّ و علا منتهى مىشود ، بنابراين او فاعل مطلق است و در جهان هستى قوام همه موجودات بدوست ، و چون ثابت است كه خداوند متعال در هر چيزى بىنياز از غير است ، و هم او قوام و مبدأ بقاى هر چيز مىباشد ، لذا او قيّوم مطلق است و معناى قيّوم اين است كه او قائم به ذات خويش است و پايدارى هر چه جز اوست بدو مىباشد ، و آنچه امام ( ع ) در اين باره فرموده مستلزم همين معناست .