ترجمه
« به خدا سوگند از نسبت دادن هيچ منكرى به من خوددارى نورزيدند ، و ميان من و خودشان انصاف را مراعات نكردند ، آنان حقّى را درخواست مىكنند كه خودشان آن را ترك كردهاند ، و خونى را مطالبه مىكنند كه آن را خود آنها ريختهاند اگر من در ريختن اين خون با آنها شركت داشتهام ، پس آنان نيز در آن شريك و انبازند ، و اگر به تنهايى اين خون را ريختهاند ، از هيچ كس جز از آنها خونخواهى نبايد كرد ، براى آنها نخستين حكم عادلانه اين است كه عليه خود داورى كنند ، من بينش خود را به همراه دارم ، نه امرى را بر كسى مشتبه و نادرست جلوه دادهام ، و نه بر خودم چيزى دگرگون و مشتبه شده است ، آنها گروهى ستمگر و ياغى هستند ، كه گل سياه ( كينه و حسد ) و زهر كژدم ( جفا و نفاق ) و شبههاى ظلمانى در ميان آنهاست . در حالى كه حقيقت امر روشن است ، و باطل از بيخ و بن كنده شده ، و زبان هياهو و فتنه انگيزى بريده گرديده است ، سوگند به خدا حوضى را براى آنها ( از شربت مرگ ) پر كنم كه خود آبكش آن باشم ، و هرگز از آن سير آب باز نگردند ، و پس از آن ديگر آب ننوشند . »